جنگ کارهه،جنگ سرنوشت ودرخشش سردارسرنوشت

اشکانیان وساسانیان به مدت هفتصدسال ازخاورزمین(ایران وکشورهای پشت سرایران)دربرابرهدفهای توسعه طلبانه روم دفاع کردند.

پی آمدهای جنگ کارهه برای ایران وروم وخاورزمین:

۱-اشکانیان پس ازاخراج سلوکی هاوشکست اقوام وحشی خاوری ایران،باپیروزی دراین جنگ حکومت خودراتثبیت کردندوآن را بصورت یکی ازدوقدرت برترزمان خویش درآوردند. 

۲- توقف جهانگیری مداوم رومیان که به مدت ۳۰۰ سال ادامه داشت وواردشدن لطمه شدیدبه آبروی آنان درجهان آنروز.

۳- افسانه شکست ناپذیری رومیان ولژیونهای رومی بایک شکست سخت نادرست ازآب درآمد.

۴- حفظ استقلال کشورهای پشت سرایران درشرق دربرابرتهدیدرومیهاکه درصورت شکست پارتها،همه آنهادرچنگ توسعه طلبی روم می افتادندوبصورت استانهای امپراطوری روم درمی آمدند.

۵- ناکامی جهانگشایان رومی درتکرارجهانگشایی اسکندرمقدونی وگرفتن بخشی ازخاورزمین یعنی ایران وهند.جهانگیری اسکندر نمونه وسنتی شده بودکه سرداران نامجوی رومی می خواستندبرای خودهم آنراتکرارکنند. 

۶- یادآوری این جنگ به سربازان ایرانی درجنگهای هفتصدساله روحیه می دادوسبب تضعیف روحیه سربازان رومی می شد.

۷- جنگ کارهه بافرماندهی یکی ازفرماندهان بزرگ تاریخ وبگفته یک مورخ فرانسوی بزرگترین ژنرال(تیمسار) تاریخ به سودایران پایان یافت وبانام او(سورن) گره خورد.جنگی  که در تعیین سرنوشت جنگهای پس ازآن ازجنگهای هفتصدساله ایران وروم هم اثرگذاربود.

اهمیت جنگ کارهه درتاریخ ودرتعیین سرنوشت جهان باستان ازجهات گوناگون قابل بررسی است:          این جنگ نخستین برخوردنظامی ایران وروم بوده است.رومیان برای تکمیل فتوحات خودکه به مدت سه قرن ادامه داشت و کشورهاوحکومت های زیادی راازسرراه برداشتند،به ایران رسیدندواین کشورراهم ماننددیگرکشورهاوحکومت هاپنداشتند.آخرین قدرتی که دربرابرروم وپس ازپایداری زیادتسلیم شدکشورگل(فرانسه امروز) بودونوبت به ایران رسیدکه سرزمینی راهبردی هم بود  وحکومت های مستقل زیادی رادرپشت سرخودداشت که متمدن وثروتمندبودندولی برای رسیدن به آنهابایدازسرزمین ایران می گذشتند.بخشی ازجنگجویان گل شکست خورده که دررزم باسپاه روم به فرماندهی ژول سزارشرکت داشتند،دراین جنگ زیرنظر پاپلیوس پسرکراسوس شرکت کردند.مارکوس لیسینیوس ( کراسوس)که مردی تاجروثروتمندبودبیشتردارایی خودراازراه چپاول مردم شکست خورده بدست آورده بودویکی ازآخرین دستاوردهای غیرانسانی وی ولژیونرهایش شکست جنبش بردگان رومی برهبری اسپارتاکوس وبه صلیب کشیدن شش هزارنفرازآنان بود.

         ایرانیان ورومیان به مدت هفتصدسال باهم جنگیدندودربعضی ازجنگهای بعدی سربازان بیشتری هم واردمیدان جنگ کردند، یکی برای گسترش سرزمین خودوچیره شدن برجهان آنروز می جنگیدودیگری برای حفظ استقلال خویش ولی هیچیک ازجنگهای هفتصدساله دارای اهمیت نخستین جنگ که درسال ۵۳ پیش از میلاد در گرفت نشد.

         ازبخت نیک ایرانیان وجودیک نابغه جنگی بزرگ وکم مانند وبنابه نظریک مورخ فرانسوی بزرگنرین تیمسارتاریخ درفرماندهی سپاه ایران وازبخت بدرومیان بودن چنین فرماندهی درسپاه ایران و در راس سپاه ایران بود.درحالیکه خودرومیان هم درراس سپاه خویش دارای یک نابغه جنگی اماپایین ترازحدسورن بودند.

     بنابراین باوجودیکه رومیان هم دارای یک فرمانده نابغه (کراسوس) درسوی دیگرجنگ بودندولی تفاوت آندوزیادبود.هردو کشورنیروهای جنگدیده ونیرومندوآماده برای نبرددراختیارداشتند.درایران سواران سنگین اسلحه وسواران تیراندازپارتی ودرسپاه روم لژیونرهای آموزش دیده وجنگ آزموده حضورداشتند.ایرانیان درنخستین زورآزمایی بین دوقدرت پیروزی درخشانی بدست آوردندودرجنگی یک روزه پشت حریف نیرومندخودابه خاک مالیدند.واین پیروزی سرچشمه ای شدتادرجنگهای بعدی باامیدواری وروحیه بهتربسوی میدان جنگ روند.

        یکی ازنتایج جنگهای ایران وروم حفظ استقلال ایران وبه پیروی ازآن حفظ استقلال کشورهای دیگرآسیادربرابرتوسعه طلبی روم بود.زیرارومیهاوسرداران رومی به پیروی ازسنت اسکندرمقدونی کوشش داشتندتاماننداوخودرابه کشورهای پشت سرایران برسانندولی ایران سدی شدبرای حفظ استقلال آنان تابصورت استانهایی دردرون امپراطوری روم درنیایند.وباینترتیب ایران راه روم رابسوی خاوربست وجهانگشایی آنهارادرآسیامتوقف کردوسبب شدجهانگشایان رومی دچارخاطرات تلخی شوندکه درتاریخهای روم هم ثبت شد.دراین جنگ نیروهای روم شامل ۷ لژیون و ۴ هزارسوارو ۴ هزارکمانداروسنگ اندازبودند.

         حسن پیرنیادرجلددوم کتاب تاریخ ایران باستان چنین می نویسد:

        ” این جنگ تاریخ ایران وماوراء آن راازطرف مشرق به جریانی دیگرانداخت وفتوحات دیگرپارتی هانسبت به رومی هاکه بعدها انجام شدگروگان این جنگ بود.اگرپارتی هادراین جنگ شکست می خوردنددیگرنمی توانستندجلوی رومی هارابگیرند.چنانکه شکست های دیگررومیهانتیجه مرعوب شدن آنهادراین جنگ می باشد.قوم تازه نفس وجوان ایرانی که نامش درتاریخ به پارتی مشهوراست،رومیهارادرآن طرف فرات متوقف کردوبه جهانگیری آنان خاتمه دادوتاریخ رابه مجرای دیگری انداخت”*.حسن پیرنیامی گوید: نتایج جنگ پارتیان ورومیان درکارهه برای پارتیان چنین بود:

۱- رومی هابین النهرین (میان رودان ) راتاانتهای آن که رودفرات است ازدست دادندومتعلق به پارت شد.

۲- ارمنستان تامدتی به کلی اززیرنفوذروم بیرون آمدوتابع دولت ایران گردید.

۳- تمام مشرق زمین ازاین پیروزی پارتهاتحت تاثیرقرارگرفتندوتااندازه ای به جنب وجوش درآمدند.”

        دکترعبدالرفیع حقیقت درکتاب قهرمانان ملی ایران می نویسد:

        “بی تردیدجنگ کارهه درتاریخ ایران مانندندارد.این نخستین باری بودکه ایرانیان بارومیان جهانگیربه طورمستقیم روبرو شدند.ممکن است گفته شودساسانیان نیزرومیهارامغلوب کردند .ولی باکمی دقت آشکار می شودرومیهای دوره ساسانیان غیراز رومیهای این زمان بودندویونانیان روم شرقی ورای یونانیان زمان داریوش بزرگ وخشایارشاه.دراین زمان رومیها هنوزازنظراخلاقی فاسدنشده بودند.بعلاوه چون فتحی پس ازفتحی کرده بودندروحیه اشان چنان قوی بودکه خودشان رامغلوب نشدنی می دانستند. کارتاژراازپای درآوردند،دولت مقدونیه ویونان راتابع خودکرده،ازدولت های بطالسه ومصروسلوکیهای سوریه ایالاتی ساخته،پادشاهان آسیای صغیررایکایک دست نشانده کرده،حتااعجوبه ای مانندمهردادششم رابدست خودش نابودساخته،کشورگالی ها(گل ها) راتسخیرواسپانیاوبسیاری ازکشورهای دیگررابلعیده وبااین حال به رودفرات رسیدند.درچنین حالی جنگ آنان باپارتیهادرگرفت که بیچا ره شدند.

       درست است که کراسوس خبط هایی کرد،ولی ازطرف دیگرقوت روح ومتانت ودیسیبلین لژیونهای رومی وورزیدگی آنان و حضورسواران گالی که ازنظر شجاعت معروف بودندوسرداری مانند پوبلیوس پسر کراسوس که زیر دست ژول سزاربزرگترین سردارآن زمان تربیت شده بود،مزایایی است که درترازوی جنگ کفه رومیهارابی اندازه سنگین می ساخت.بنابراین رومیهابی اندازه نیرومندبودند. ولی نیروی پارتی هادرجنگ ،مهارت آنان درتیراندازی وروش جنگی آنان رومی هاراعاجزکرده پس ازآن هرچه کردنداز عهده حریف برنیامدند*. “

       شخصیت سورن فرمانده ایرانی جنگ ازدیدتاریخ نویسان:

      دکترعبدالرفیع حقیقت ازقول پلوتارک مورخ معروف یونانی درمورد«سورن» یابقول رومیهاسورنافرمانده ایرانی جنگ کارهه می نویسد:

    ” سورن که نقشه هردوجنگ راخودترتیب داده بود،وجودش فوق العاده باعث حیرت رومی هاگردید.اودارای فضایل بسیارنیکوبودو ازحیث نژادوثروت ونام پس ازپادشاه مقام اول راداشت.ازجهت شجاعت وحزم درمیان اشکانیان اول کس بودوازنظرقدوقامت ازکسی عقب نمی ماند.وقتی که مسافرت می کردهزارشترباروبنه اوراحمل می کردند.۲۰۰ ارابه حرم اورانقل می کردوهزارسوارغرق در آهن وپولادوبیش ازآن سپاهیان سبک اسلحه همراه اوبودند.اوشهرسلوکیه راگرفت ونخستین کسی بودکه بردیوارشهربرآمدو بادست خوداشخاصی راکه پایداری می کردندبه زیرافکند.اودراین حال سی سال هم نداشت.دراصل احتیاطوحزم اوبودکه کراسوس را درهم شکست.زیرادرابتداجسارت ونخوت کراسوس وبعدناامیدی که ازبدبختی هایش حاصل شداورادردام هایی افکندکه سورنا برایش گسترده بود*. “

       دکتر صدیق صفی زاده هم درکتاب( تاریخ ۵ هزارساله ایران)* ازقول یکی ازرومیان نجات یافته ازجنگ می نویسد:

     ” سورناسپهسالارایران همواره درپیشاپیش سپاه اشکانی جای داشت وپیش ازهمه به تاخت وتازمی پرداخت. این سردارجوان که زیاده ازسی سال ازعمرش نمی گذشت ،هیکل وشمایلی زیباوجذاب داشت ،دارای قامتی بلندورساوصاحب منظری به کمال بود. خداونداوراچنان زیباوخوش اندام آفریده بودکه ازفرط زیبایی اگرکسی اورانمی شناخت گمان می کرددختری دلرباودلبری خوش سیما است،با وجوداین زیبایی طبیعی وخودآرایی مردی پردل وسرداری دلاوروباتدبیربودوگوی سبقت راازدلاوران زمان خودمی ربود،به احتما ل قوی اگر شخصیت نظامی اونبودهرگزسرداری بزرگ چون کراسو س شکست نمی خوردوسپاه منظم روم ازمیان نمی رفت. “

        قاطع ترین جنگ تاریخ وبزرگترین تیمسارتاریخ

        واینک نظریک مورخ فرانسوی به نام ارنست دو پوی ernest dupuy))به نقل ازروزنامه همشهری :                                                      

       دوپوی درچهارمین چاپ کتاب خودبه نام (تاریخ جنگ) درصفحه ۱۲۹ ازجنگ ایران وروم درمنطقه کارهه (حران) واقع درشرق رودفرات به عنوان (قاطع ترین جنگ تاریخ بشر)وازسپهسالارسورن فرمانده ارتش ایران به عنوان بزرگترین ژنرال (تیمسار ) تمامی تاریخ نام برده ونوشته است :

      “روم می خواست تنهاابرقدرت جهان باشد وقدرت دیگری که دربرابرش بایستدوجودنداشته باشد.بنابراین چشم دیدن ایران راکه ابرقدرت شرق بودنداشت .امازمان ومکان نامناسبی رابرای شکست دادن ایران انتخاب کرد.

       سورناسپهسالارخراسانی ارتش  ایران پیش بینی چنین روزی راکرده بود.ونه تنهااستراتژی(راهبرد) بلکه تاکتیکهای نظامی تازه ای راطراحی وسلاحهای جدیدواردمیدان کرده بود.اوبرای نخستین بارواحدهای سبک سوارتیراندازایجادکرده بود.موشک اندازساخته بودکه نیزه های پره دار (سکان دار) سنگین راتامسافت های دوربادقت زیادپرتاب می کرد.ومنجنیق های پرتاب گلوله سنگی ساخته بودوازهمه مهمتر،اجازه نمی دادهریکان رزمنده به مدت طولانی درخط اول باشدوآن رابه پشت جبهه برای تجدیدمهمات که بارشتران بودعقب می کشید.بااین نظم جنگی تازه وی بالژیونهای رومی به فرماندهی کراسوس وپسرش درشرق رودفرات (درنزدیکی مرز مشترک ترکیه،سوریه،عراق) روبروشد.نیروی مغروربه خودروم تازه ازرودفرات گذشته بودکه موردحمله یکانهای ایرانی قرار گرفت.دربرابرسواران تیراندازوموشکهاو…دیگرازدژهای سپری رومیان کاری برنمی آمدودریک جنگ یک روزه که ۵۳ سال پیش ازمیلاد مسیح روی داد،۳۳ هزارسربازرومی ازجمله کراسوس وپسرش کشته و۱۱ هزارتن اسیرشدند.تنها ۵ هزارسربازرومی موفق به فرار شدندو آرزوی روم برای چیره شدن برجهان به عنوان تنهاابرقدرت برای همیشه بربادرفت.”

         بنابرنوشته ای ازسعید نفیسی پزوهشگرایرانی درمجله سپیدوسیاه که درباره نمایش درایران بوده است ، “هنگامی که سرکراسوس رابرای اردآوردنداومشغول تماشای یک نمایش بود”. وازناجوانمردی وناسپاسی اشک سیزدهم همین بس ،که وی چون حکومت برکشورایران رانه ازراه تلاش وابرازشایستگی بلکه ازراه موروثی وبدون زحمت بدست آورده بود،ارزش خدمات بزرگ چنان سردارونابغه کم ماننددرتاریخ راندانست وازروی حسادت سورن سرداربزرگ تاریخ ایران راکشت واین ازنشانه های بی تدبیری وی هم می باشد.زیرا،درهمان هنگام ژول سزارسرداربزرگ رومی نیروی بزرگی که در حدود ۱۵۰ هزارسربازمی شدآماده کرده بودتابه ایران حمله کندواگربرحسب تصادف درسنای روم کاراورانمی ساختند،دیگرکشوروتختی برای اردباقی نمی ماندتابه پادشاهی خودادامه دهد.اشک سیزدهم بابی تدبیری تمام باکشتن سورن حکومت خود رادربرابر تهاجم آینده روم ناتوان کرد.وبگفته سعدی درهزارو سیصدسال پس ازآن مردی برسر شاخ بود که بن می برید.در واقع ترورسزاردرسنای روم سرنوشت اشکانیان راهم بسودآنان تغییر داد.اگرژول سزارکشته نمی شدوموفق می شدبه ایران حمله کند،بسیاربعیدبودارتش اشکانی بدون فرماندهی چون سورن می توانست جلوی روم رابگیردواشکانیان شکست می خوردندوایران نیزجزءقلمرو روم میشد.بنابراین عمل اشک سیزدهم هم ناجوانمردانه بودوهم ازروی بی خردی.ونیز بسیاری ازکشورهای دیگرآسیاکه قدرت ایران رانداشتند جزءامپراتوری روم می شدند.

          خدامیداندچه تعدادازبزرگان ونوابغ تاریخ ایران بعلت خودپسندی وخودکامگی واحساس حقارت کسانی که حکومت برملت ایران راازراه موروثی یاراهی دیگربدون زحمت بدست آورده بودند،نابودومردم این کشورازنعمت رهبری آنان محروم شدند.

  *- ایران باستان ۲۲۳۳- ۲۲۳۴             حسن پیرنیا

 *- قهرمانان ملی ایران ص ۷۲          عبدالرفیع حقیقت *- قهرمانان ملی ایران   ص ۶۳          عبدالرفیع حقیقت

 *- تاریخ ۵ هزارساله ایران                 صدیق صفی زاده

*- تصویرافسرپارتی ازکتاب پاسخ به تاریخ.نو شته دکتر فاروق صفی زاده

*-درکتابهای  درسی تاریخ ایران پیش ازانقلاب اشک سیزدهم

رابزرگترین پادشاه اشکانی معرفی کرده اندکه درست نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *