نگاهی کوتاه به تاریخچه فعالیتهای ده ساله مدرسه عالی علوم اقتصادی واجتماعی بابلسر(بخش سوم)

ما
        بنابراین سرنخ فعالیتهای مجاهدین خلق وطرفداران آنهادرشهربابلسردردست دانشجویانی بودکه درمدرسه عالی درس می خواندندوهمزمان فعالیت سیاسی هم داشتندوبعضی ازآنهااصلادرس خواندن راکنارگذاشته وتنهابه فعالیتهای سیاسی می پرداختند.دراین کارتقلید هم وجودداشت وآنرا راه وروش مجاهدین نخستین می دانستند.گروهی هم که دانشجوبودندوظاهرافعالیتهای صنفی داشتندازجنبش ملی مجاهدین پیروی ودرتصمیم گیریهای درون نهادهای صنفی دانشجویی ازمنافع سازمانی خودپیروی می کردند.مسؤلین مرکزدرون شهرهم که دریک ساختمان دوطبقه ویلایی مستقربودندوآن پیش ازپیروزی انقلاب جایگاه وپاسگاه مرزبانی منطقه بابلسربود،دانشجو بودند.امادانشجویان گروههای کمونیستی بعلت ترس ازحمله مردم نمی توانستنددرشهروخارج ازدانشکده پایگاه داشته باشندوپایگاه آنهاهمان انجمن درون دانشکده بودوازهمانجاهواداران خودراهدایت می کردند.این گروهها بعلت نداشتن پایگاهی درشهرنتوانستندمانندمجاهدین خلق طرفدارجذب کنند.بویژه جوی مذهبی که باانقلاب ایجادشده بودوازپیش دکترعلی شریعتی دربوجود آوردن آن جونقش قاطعی داشت،ترویج نظریات کمونیستی رامشکل کرده بود.
      ودرضمن طرفداران مجاهدین خلق دیگران رابخاطرآنچه که مبارزه نکردن باآمریکاوامپریالیسم می دانستندنمی بخشیدند.معتقدبودندکسی می تواندانقلابی باشدکه باامپریالیسم مبارزه کند.کاری که بعداهم آن کاروهم شعارآن راکنارگذاشتندوخودخواه یاناخواه وابسته به همان امپریالیسمی شدندکه دیگران رابخاطرمبارزه نکردن باآن درمبارزه مردودمی دانستندوسرزنش می کردند.هم درمبارزه خودراآموزگاردیگران  می دانستندوهم نوعی خودخواهی نسبت به آنها(غیرازکمونیستها)داشتند.هرکس هم که باآنان مخالف بودیاعضو«سیا»بودیاعضو«ساواک».برچسب «راست» راهم بعدابه آن دوافزودند.واژه «لیبرال» رانیزکه دشنام کمونیستهابودبه همه اضافه کردندوبویژه درموردمردانی چون بازرگان واطرافیان وی بکارمی بردند.
کارکردسیاسی آنهاهم درنهایت بااین هدف بود که چوب لای چرخ دولت موقت بگذارندتانتواندموفق شود.وپس ازآن بگویندماکه ازاول می دانستیم این دولت موفق نخواهد شد.
     درهمان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی انجمن دانشجویان پیشگام هم تأسیس شدکه طرفدارفدائیان خلق بوده اندوجایگاه استقرارآنان درطبقه چهارم ساختمان دانشکده بود.بعداًانجمن های پیکارودموکرات هم تشکیل شدکه انجمن نخستین طرفدارگروه پیکاربرای آزادی طبقه کارگرویکی ازانشعاب کنندگان مرتدازسازمان مجاهدین خلق ودومین طرفدارحزب توده بوده است.وچنانکه این لطیفه معروف بود،کمونیستهادونفرشدندحزب تشکیل می هندوبه سه نفرکه رسیدندانشعاب می کنند،درپی چندشعبه شدن فدائیان خلق ایران درمیان دانشجویان فدائی خلق دانشکده هم انشعاب بوجودآمدودرداخل دانشکده به اکثریت واقلیت تقسیم شدندولی اتحادانجمنهای دانشجویان چپ همچنان برقراربود.کلاًهدف گروهای حاکم برمدرسه عالی که یک اتحادسه گانه یاسه پهلو(دانشجویان کمونیست شامل تمام گروههای آن، استادان چپ ودانشجویان طرفدارجنبش ملی مجاهدین)ایجادکرده بودندمارکسیستی کردن مدرسه عالی علوم اقتصادی واجتماعی وفعالیت هایی درجهت براندازی حکومت ورژیم جدیدوفلج کردن دولت موقت وانجام فعالیت های مسلحانه درکردستان ودیگرنقاط بحرانی ایران درعین حال فعالیت آزادسیاسی دردانشکده ودرشهرهابودونیروهای آنان عملاًاین هدف هارادنبال می کردندوحمله به هریک ازآن سه پهلوکم یابیش سبب واکنش اعضای پهلوهای دیگرمی شد.

karikator           علت اینکه طرفداران مجاهدین خلق باگروهای چپ متحدشده بودندوآب به آسیاب آنها می ریختنداین بودکه آنهارانیروهای مترقی ومذهبی هارامرتجع می دانستندوبعلاوه یک اتحادتاکتیکی هم برای مخالفت بارژیم جدیدیاتغییرآن باآنهاداشتند.

          درسال ۱۳۵۸گروهی به نام سازمان مجاهدین خلق ایران مستقل ازجنبش ملی مجاهدین اعلام موجودیت کردکه درراس آن مهندس لطف اله میثمی قرارداشت.ودراعتراض به چپ روی های بی حساب وکتاب مسعودرجوی وسازمان وی تشکیل شده بودوبوجودآمدن آن موجب انعکاس واطلاعیه درمدرسه عالی شد.اما،این سازمان انشعابی مجاهدین خلق،دردانشکده انجمن نداشت.
            درپاییزسال ۱۳۵۸ گروهی ازدانشجویان مسلمان که روش انجمن اسلامی دانشجویان رادربرابرمخالفان محتاطانه می دانستنددست به بنیادسازمان دانشجویان مسلمان پیروامام زدندوروزنامه ای هم به نام صبح اسلام۱۸ منتشرکردندکه نخستین روزنامه ودومین نشریه قابل توجهی بودکه تاآن زمان ازطرف دانشجویان مدرسه عالی منتشرمی شد.البته درماههای پیش ازپیروزی انقلاب اسلامی مجله ای بنام جنگل۱۹ منتشر شده بودکه گامی مهم دراین جهت بودوبامجموعه ای ازمقالات علمی منتشرمی شد.ویک نسخه دیگرازآن هم پس ازپیروزی انقلاب ازچاپ بیرون آمد.ولی روزنامه صبح اسلام به سردبیری بهزادگل‌ افرادانشجوی همین دانشکده بامهارت وسبک وقطع خوبی بیرون می آمدومقالات دینی وسیاسی واخبارومقالاتی درباره حوادث دانشکده داشته است.تعدادشماره های این روزنامه به ۵ رسیده بودکه مدرسه عالی بسته شدوشماره های دیگری ازآن بیرون نیامد.
       چون مسئولان مدرسه عالی ازدادن اتاق به این انجمن خودداری می کردند،سرانجام اعضای آن اتاق شورای مدرسه عالی راکه درکناراتاق سرپرست موقت قرارداشت اشغال کردندکه انجمن های مخالف کارآنان رامحکوم نمودند.انجمن اسلامی دانشجویان هم که قاعدتاًمی بایستی ازآنهاپشتیبانی می کردوبه علت اینکه میل داشت محورمخالفت هاباشدواین عمل هم باروش انحصار طلبانه آنان مغایرت داشت،ونیزسرپرست چپ ودانشجویان چپ اتاقی راکه تازه خالی شده بودبعنوان باج به انجمن اسلامی که روشی ملایم دربرابرآنان داشت دادند،درحالی که دانشجویان پیروامام اصلااتاق نداشتند،عمل اشغال اتاق شورارامحکوم کرد.تنهاانجمن اسلامی کارکنان وشورای کارکنان که ازچیرگی جوچپگرایی درمدرسه عالی وانحصارطلبی آنان شدیداًناراضی بودندازعمل دانشجویان عضوسازمان دانشجویان مسلمان پشتیبانی کردند.دراین مورددعوای کتبی بصورت صدوراطلاعیه وجمع آوری امضاءروی دیوارعلیه سازمان دانشجویان مسلمان ونشان دادن چنگ ودندان ادامه داشت ودانشجویان مخالف خودرابرای نشان دادن نوعی واکنش آماده می کردندکه مدرسه عالی بسته شد.
               انجمن دیگری درپاییزسال ۱۳۵۸ بنام انجمن دانشجویان مبارزتشکیل شدکه فعالیت می کردولی اتاق نداشت.انجمن دانشجویان پیشگام چهاراتاق،انجمن پیکاریک اتاق،انجمن دانشجویان مسلمان دواتاق،انجمن اسلامی دانشجویان دواتاق وانجمن دموکرات یک اتاق دراختیارداشته اند.
            نکته ای که بایدگفته شوداینست گروه هایی که بعلت مخالفت وحمله مردم نمی توانستنددرداخل شهرفعالیت داشته باشند،ستادآنان درداخل دانشکده وزیرچترانجمن دانشجویی مستقربودواین انجمن هاکه درواقع پوششی دانشجویی برای گروه هاوسازمان های مربوطه بودند،علاوه براینکه درداخل مدرسه عالی فعالیت داشتند،فعالیت های داخل شهروگاهی استان هم ازدرون انجمن دانشجویی هدایت می شدودانشجویان چپ دربسیاری ازعملیات فرسایشی مانندترورمخالفین وآتش زدن خرمن های کشاورزان علیه حکومت جدیدودولت موقت دراستان هابویژه دراستان کردستان شرکت داشتند.پیش ازکردستان درگنبدکاووس ۸ پاسگاهای ژاندارمری رابااستفاده ازمدارای دولت موقت اشغال کرده بودند.هنگامی که دولت موقت شکیبایی راکنارگذاشت وبااستفاده ازتانک آنان رامجبورساخت تاپاسگاههای تصرف شده رارهاکنند،بدنبال اشرف دهقانی به کردستان رفتندودرآنجاباهمکاری حزب دموکرات کردستان وپس مانده های ساواک واشرارمحلی به تخریب وجنگ های چریکی پرداختند.ساختن خلق های متعددازاقوامی که هزاران سال زیرنظرحکومت های مرکزی ایران زندگی کرده بودندواقوام دیگرراهم میهن خودمی دانستند،تحریک آنان علیه حکومت مرکزی،ازعملکردهای آنهابودوباکمک رسانه های فارسی زبان بعدهااین خیانت رابرای ازبین بردن یکپارچگی کشورایران ادامه دادند.درواقع هم برای سرنگونی حکومت جدیدوتجزیه بخشی ازکشورمانندکردستان می جنگیدندوهم خواستارفعالیت آزاددرشهرهای ایران ودردانشگاههابودندواگرکسی ویاگروهی مزاحم آنان می شد مظلوم نمایی می کردند.کمک به کردستان وحتاگفتن اینکه درکردستان بوده ام،وسیله گرفتن نمره قبولی یاافزایش آن می شد.انجمن های دانشجویی درانتخابات دانشجویی شرکت می کردندونماینده به شورای دانشجویی می فرستادند.رأی به انجمن هاداده می شدوانجمن هایی که رأی کافی می آوردندبه نسبت آرای دریافت شده نمایندۀ خودراتعیین وبه شوراودانشجویان معرفی می کردند.ولی هیچگاه انجمنی نتوانست بیش ازدونماینده به شورابفرستد.نمایندگانی که درشورای دانشجویی شرکت داشتندهم درشورای مدیریت وهم درشورای آموزشی وپژوهشی شرکت می کردند.
             فعالیت این همه انجمن های مخالف ومتضادکه مواضع تعدادی درجهت تقویت انقلاب ومواضع تعدادی دیگردرجهت مخالفت باانقلاب اسلامی بودویاباهدف های آن درتضادبودندوانجمن هایی هم دارای مواضع میانه بودند،باایدئولوژی های گوناگون وجوّی که دردانشکده ایجادکرده بودندوکمترجایی روی دیوارهاوجودداشت که مناسب برای چسباندن پوسترواطلاعیه باشدوخالی مانده بود،درس خواندن رابرای دانشجویانی که هدف اصلیشان درورودبه دانشگاه ،دانش اندوزی بودمشکل کرده بودومی دانیم این وضع وایستایی بوجودآمده درتمام دانشگاه های ایران وجودداشت وسبب گشت که دانشگاه نتواندهمراه باانقلاب جلو برودوانتظاراتی راکه توده مردم انقلاب کرده ازدانشگاه ودانشجوواستادداشتند،برآورده سازد.
        یکی ازویژگی های فعالیت دانشجویی درسال های ۵۸و۵۹ این است دانشجویانی که باگروهای مسلح دراستانهای کشوربویژه درکردستان همکاری داشتند،مانندحزب دموکرات کردستان وکومله وفرقان،آگهی هاوبولتن های گروه خودراآورده وبانصب روی دیواردرمعرض دیددیگران قرارمی دادند.گروه فرقان که فعالیتش کاملاْپنهانی بودوطرفداران آن شناخته شده نبودندمعمولاْاطلاعیه هاوبویژه رساله های خودرادرنمازخانه وروی زمین می گذاشتندکه تعدادجزوه های آن زیادهم بود.بنابراین فعالیت های دانشجویی صرفاْصنفی ودانشجویی نبودبلکه بیشتردرجهت منافع گروههای مخالف جمهوری اسلامی بودودرواقع بازوی غیرمسلح آن نهادهای ستیزه جوبودندوهدف اصلیشان ضربه زدن به نظامی بوده است که تازه استقراریافته بود.آنهاازمنافع حزب وگروهی که طرفدارآن بودندکوتاه نمی آمدند.چنانکه درروزبازگشایی دانشکده درسال ۵۷ وپس ازپیروزی انقلاب که پس ازیک راهپیمایی انجام گرفت وانبوهی ازجمعیت شهرشرکت داشتند،درسالن همکف چندنفرسخنرانی کردندکه یکی ازآنهانماینده ورئیس دانشجویان مجاهدخلق درشهربابلسربودوچون ازکمونیستها کسی سخنرانی نکردوآنهاراتحویل نگرفتند.روزپس ازآن یک راهپیمایی دیگرتشکیل دادندودانشکده رابنابه ادعای خودشان بازگشایی کردند.بنابراین مدرسه عالی که بعلت اعتراض به رژیم گذشته وهمگامی باانقلاب اسلامی مردم تعطیل شده بوددردوروزپی درپی بازگشایی شدودرهردوروزهم طرفداران مجاهدین خلق شرکت داشتند.
          هنگامیکه چندروزی پس ازپیروزی انقلاب شورای دانشجویی دانشکده که ازدانشجویان چپ تشکیل می شدوجنبش ملی مجاهدین هم عضوآن بود،اطلاعیه ای بر بالای درورودی سالن همکف (ازدرون)آویزان واعلام کرداطلاعیه تلویزیون راجع به بازگشایی دانشگاهها تگذیب می شود۲۰ آنگاه بافرستادن دانشجویان خودبه کارخانه هایی که کارگران آن دراعتصاب ودختران اونیفورم پوش هم جزء آنهابودند،ازکارگران اعتصابی پشتیبانی کردند.درحالیکه این کارآنهم درابتدای کاردولت موقت وکابینه مهندس بازرگان چوب لای چرخ گذاشتن بوده است ومهندس بازرگان ازپیش سفارش کرده بودکه این کارهارانکنند.بعلت اینگونه رفتارهاکه آنان رادرکنارکمونیستهاقرارمی دادوناشی ازموضع گیری سازمان آنان دربرابرحکومت تازه بودوالبته ناشی ازاتحادتاکتیکی باگروههای چپ کمونیست هم بود،مردم شهربابلسرنسبت به آنهابدبین شدندونخسین اختلاف وسپس برخوردهای متعددبین مردم شهرباطرفداران مجاهدین خلق شاخه رجوی خیابانی،بعلت همین روابط نزدیک باکمونیستهای دانشکده وهمکاری باآنان وپشتیبانی ازسرپرست کمونیست آن بوجودآمد.درحالیکه قبلاْدارای حیثیت ومحبوبیت زیادی درمیان مردم بابلسروپشتیبانان انقلاب بودندوچهره اسلامی انقلابی داشتندودرگردانندگی راهپیمایی دربابلسربه آنان سهم مهمی داده بودند.ازاین اتحادتاکتیکی کمونیستهاقدرت بیشتری بدست آوردندوبه عملیات فرسایشی برای تضعیف دولت موقت پرداختند،ازجمله آتش زدن خرمن های کشاورزان ایرانی وجنگهای چریکی درمنطقه کردستان ومازندران به بهانه گرفتن حقوق خلق هاوترورطرفداران انقلاب.ولی مجاهدین خلق لطمه خوردندوحیثیت وپایگاه خودرادرمیان مردم ازدست دادند.بازنده این اتحادتاکتیکی درمدرسه عالی والبته درتمام ایران مجاهدین خلق برهبری مسعودرجوی بودند.آنهادرحالیکه بااین اتحادآب به آسیاب کمونیستهاریخته بودندوبه آبروی دولت تازه تشکیل شده موقت لطمه زدند،خودنیزبی آبرو گردیدندوزیان بسیاردیدند.
              تشکیل دانشگاه مازندران
            درشهریورماه ۱۳۵۸ برای گروه های چپ وبویژه هیئت علمی آنان واقعه تازه ای پیش آمد.به این ترتیب که بلایی نازل شدکه تامدّتی اثرزیادی ازخودنشان ندادولی هشت ماه بعدهمراه بااشغال دانشکده توسط مردم منجربه قلع وقمع هیئت علمی آنان شد.
            این بلاکه ازشورای انقلاب نازل شده بودادغام نهادهای آموزشی عالی فعال دراستان مازندران بودکه تاآن تاریخ بطور پراکنده فعالیت می کردند.درتاریخ ۲۶ / ۵ / ۱۳۵۸ برپایه لایحه ای که درشورای انقلاب به تصویب رسیددانشکده های مستقردرمازندران که شامل مدرسه عالی علوم اقتصادی واجتماعی بابلسر،دانشکده تحصیلات تکمیلی شمال ایران،مدرسه عالی منابع طبیعی گرگان، مدرسه عالی کشاورزی ساری ودانشسرای تربیت دبیرفنی بابل بود،دریک دانشگاه بنام دانشگاه مازندران ادغام شدند.دانشسرای تربیت دبیرفنی بابل تنهاازنظراداری تابع وزارت علوم شدوازنظرآموزشی همچنان تابع وزارت آموزش وپرورش ماندودانشجویان آن تعهددبیری داشتند.ولی این دانشگاه نوبنیادکه دانشکده های آن پیش ازانقلاب فعالیت داشتنددارای رئیس مستقل نبودوتمام رؤسای آن تاتابستان ۱۳۵۹ معاون وزیریارئیس مؤسسه تحقیقات وبرنامه ریزی وزارت فرهنگ وآموزش عالی بودندوپست ریاست دانشگاه کاردوم آنهابود.
           پس ازتصویب لایحۀ تشکیل دانشگاه مازندران نخستین رئیس آن دکترفرخ درویش بودکه درعین حال رئیس مؤسسه تحقیقات وبرنامه ریزی وزارت فرهنگ وآموزش عالی وزمانی هم درهمین مؤسسه معاون دکتراحسان نراقی بود.وی کوشش می کرداختلافات داخلی مدرسه عالی راازراه آشتی وسازش حل کندولی موفق نشدواستعفاء داد.مشاورودست راست اودرمؤسسه تحقیقات وبرنامه ریزی یک نفردکترای چپ بودکه ازگروه های چپ جانبداری وبه آنهاکمک می کرد.بویژه تاهنگامی که دکترشریعتمداری وزیربودنامه هاواطلاعات مخالفین که به وزیریارئیس دانشگاه نوشته می شدسرانجام به دست وی می رسید.محل استقراردکتردرویش درتهران ودرمؤسسه تحقیقات بودوگاه گاهی برای رسیدگی به مسایل دانشکده هابویژه مدرسه عالی بابلسرکه وضع حادی داشت وحل آن به بابلسرسفرمی کرد.بااین اوضاع گروههای چپ مدرسه عالی می توانستندبانبودن نظارت کافی همچنان گذشته وپیش ازجاافتادن سازمان دانشگاه به خودسری خودادامه دهند.پس ازاو(دکتردرویش)دکترمحمدمهدی جعفری معاون پژوهش های علمی دکترحسن حبیبی وزیرفرهنگ وآموزش عالی که یاروشاگردآیت الله طالقانی درزندان بودرئیس مؤسسه تحقیقات شدولی ازپذیرفتن ریاست دانشگاه مازندران خودداری کردوخواستارانتخاب یک رئیس مستقل برای دانشگاه وجدابودن دونهادآموزش عالی بود.ولی این انتخاب انجام نگرفت.امادانشگاه زیرنظراواداره می شد.دومین رئیس دانشگاه دکترحسن فریداعلم معاون آموزشی وزارت فرهنگ وآموزش عالی بودکه فردی مدیروباتدبیروبااطلاعات علمی بودودرپایان فعالیت دهساله مدرسه عالی حکم های غیرقانونی هیئت علمی آن رالغوکردوبه تاخت وتازهای آنان پایان داد۲۱و۲۲.
          درتمام مدّت ریاست افرادیادشده چون سازمان اداری وآموزشی دانشگاه جدیدجانیفتاده بودگروههای چپ درمدرسه عالی دولت دردولت بودندوهدفهای سیاسی خودرادنبال می کردند.وقراردادهای غیرقانونی امضامی کردندودانشگاه ودولت راتنهاازنظرتأمین بودجه ونیازهای خودقبول داشتند.درواقع بودجه ازدولت وموضع گیری دربرابردولت ووزارتخانه ازآنهابود.
          اعتراضات صنفی وسیاسی
 
           مازنده به آنیم که آرام نگیریم
          موجیم که آرامش ماعدم مااست
      درمدّت فعالیتهای دهساله مدرسه عالی علوم اقتصادی واجتماعی (بابلسر)اعتراضات واعتصابات صنفی وسیاسی دانشجویان قابل گفتن است.زیرا،درشرایطی که خفقان برکشورماحاکم بودوعوامل شاه هراعتراضی راولوبرحق بودسرکوب می کردند،اعتصابات صنفی ومبارزه سیاسی علیه رژیم پهلوی درمدرسه عالی صورت می گرفت که البته باواکنش رژیم هم روبرومی شد:
         درپائیزسال ۱۳۵۰ نخستین اعتصاب برای روشن شدن وضع دانشجویان ازنظررشته های تحصیلی انجام شدو۹۰۰ نفردانشجوازرفتن به کلاس های درس خودداری کردند.پس ازمدّتی وزارت علوم وآموزش عالی وضع تحصیلی آنان رامشخص کردوسه رشته،اقتصاد،حسابداری وامورمالی،اقتصاداجتماعی وحقوق کاررابرای آنان درنظرگرفت که سال اول عمومی بودوازآغازسال دوم واردرشته های یادشده می شدند.ضمناًرشته سوم یعنی اقتصاداجتماعی وحقوق کاریک رشته جدیددردانشگاه های ایران بودوفرهیختگان آن بویژه دروزارت خانه کارواموراجتماعی وادارات سازمان تأمین اجتماعی کشوربه تعدادزیاداستخدام می شدند.زیرادرس های تأمین اجتماعی،اقتصاداجتماعی وحقوق کاروبیمه ازدرسهای مهم این رشته بوده است.پس ازافتادن دانشکده بدست مسئولینی که ازدانشسرای تربیت فنی بابل آمده بودند،وازتحصیلات وتجربه و اطلاعات کمی درآموزش عالی برخوردار بودند رشته اقتصاداجتماعی وحقوق کارکه گفتیم رشته تازه ای در میان رشته های های دیگربودومتروک مانده بود دکتررضامستقیم قصدداشت این رشته موردنیازرابازسازی کندامابااستعفای وی ازریاست دانشگاه ازآن به پس کسی به فکربازسازی آن رشته نیافتادکه چنانکه آوردیم درادارات دولتی ایران متقاضی برای استخدام داشت.دوره کارشناسی سه سال ونیم بودوواحدداشته است.بین سالهای ۵۱ تا ۵۳ برای گرفتن واحداضافی بر۲۰ واحد،تا۲۵ واحدوعوض کردن بعضی ازاستادان که نمونه آنهادرسال های بعدودردوره های بعدی زیادبودند،مجانی شدن پلی کپی،پائین آوردن قیمت زیادشده صبحانه وناهاروآزادکردن یکی ازدانشجویان دستگیرشده توسط ساواک که درشعارهانام اورالیلامی آوردندولی نام واقعی وی فیروزه بوده است،چنداعتصاب شدکه یک بارهم منجربه برخوردباپلیس گردیدوعده ای اخراج شدند.باواحدهای اضافی موافقت نشد،پلی کپی هم علیرغم وعده داده شده مجانی نشد،ولی نرخ صبحانه وناهاربه گذشته برگشت.دختردانشجوی دستگیرشده آزادشد.دانشجویان اخراجی باوساطت وکوشش وتلاش دکترحسین رفعتی افشارمعاون آموزشی مدرسه عالی برگردانده شدند.استادان موردنظرهم عوض نشدند.البته دراین اعتصابات که ظاهراًجنبه صنفی داشت مسائل وانگیزه های سیاسی هم مؤثربودودانشجویانی که این اعتصابات رارهبری می کردندهم به مسایل سیاسی وهم صنفی توجه داشته اندوشایدبیشتربه مسایل سیاسی کشورکه ازشعارهای ضدرژیم وپاره کردن ولگدمال کردن عکس شاه درناهارخوری ونوشتن شعارهای ضدرژیم وشاه دردستشویی دانشکده می شدفهمیدکه دل پُری ازرژیم وسران آن دارند.۱۶/۱
         نکته ای که گفتن آن ضروری است گذاشتن محدودیت سنی برای گرفتن دانشجوونتیجه ای است که ازگذاشتن این محدودیت به دست آمد.به این ترتیب که درسال ۱۳۵۲ برای ورودداوطلبان به مدرسه عالی محدودیت سنی گذاشتندواین محدودیت تنهابه داوطلبان تا ۲۲ سال اجازه می دادتادرآزمایش ورودی (کنکور) شرکت نمایند.ولی مسئولان ازاین تصمیم خوددرس تلخی گرفتند.زیرا،عده ی زیادی ازورودیهای این سال به علت کم سن بودن ونداشتن کاروخانواده زیرسرپرستی خود،جذب دانشجویان معترض واعتصابی سالهای گذشته شدند.دکترضیاءالدین شیبانی یکی ازاستادان درباره آنها می گفت :«دکترعدل کودکستان بازکرد،جواب آدم رامی دهند». تعدادمتقاضیان ورودبه مدرسه عالی هم کاهش یافت.ازاین جهات ازسال بعدشرط سنی رابرداشتند.
           درآبانماه ۱۳۵۴ بعلت وابسته شدن مدرسه عالی باتمام دانشجویان آن به وزارت آموزش وپرورش درهمان صبح روزی که روزنامه کیهان بدست دانشجویان رسیدوخبرآن راخواندند،درسالن همکف جمع شدندوباکف زدن وهوراکشیدن وگفتن تبریک برای شغل جدید(خانم معلم،آقامعلم شغل جدیدمبارک)به دانشجویان دیگراعتصاب راآغاز کردندوازرفتن به کلاس درس خودداری نمودندوخواستارروشن شدن وضع خودشدند.طبق تصمیمی که گرفته شده بوددانشجویان پس ازفارغ شدن ازتحصیل دوره کارشناسی دربرابر وزارت آموزش و پرورش دارای تعهددبیری می شدندوحال آنکه تاآن زمان بطورآزاددرس می خواندندوهنگام ورودبه دانشکده چنین تعهدی نداده بودند.علیرغم مهلتی که تعیین شده بودوضع آنان بوسیله وزارت علوم روشن نشدودرنتیجه شیشه های ساختمان وقسمت هایی ازمدرسه عالی راشکستندوبه شهرهای خودرفتند.
 
 
خسارت واردشده به بخش توزیع پلی کپی دراثرحمله دانشجویان            ساواک واکنش شدیدی نشان ندادوتنهایک نفررابازداشت وپس ازیک ماه آزادکرد.درواقع غیرعاقلانه وناعادلانه بودن این قیدوبندبرای همه آشکاربود.دراردیبهشت ماه سال ۱۳۵۵ حدودسی،چهل نفرازدانشجویان درجلوی دراتاق کاردکترعباس فاروقی رپیس دانشکده جمع وخواستارلغو محرومیت ۱۴نفرازدانشجویان شدندکه تنهابرای زهر چشم گرفتن آنهابرای یک ترم اخراج شده بودندواتفاق خاصی نیافتاده بودوچون نپذیرفت اورامضروب وفرارکردند.دکترفاروقی ۲۴ ساعت بیهوش بودوپس ازاینکه درمان های نخستین دربیمارستان امیرکلا انجام گرفت برای ادامه درمان به تهران برده شد.ساواک واکنش شدید نشان دادوعدۀ زیادی رادستگیر کردکه بیشتر آنان دراین واقعه دخالت نداشتند.تعدادی ازدستگیرشدگان برای همیشه ازدانشگاه های سراسرایران اخراج شدندویکسال تایکسال ونیم رادرزندان گذراندند.تااینکه درسال ۱۳۵۶ که فضای بازسیاسی درکشورایجادشدبرگردانده شدند.درسال ۱۳۵۶ نیزدرسیزدهم آذرماه که نزدیک به روزدانشجوبودتظاهراتی درسالن دانشکده انجا م گرفت که منجربه بسته شدن درهای آن درروزبعدگشت.ولی هفته بعددوباره درهای دانشکده به روی دانشجویان بازشدوکسی هم بازداشت نشد.درتمام اعتصابات وتظاهرات انجام شده دختران دانشجوهم شرکت می کردند.دربهارسال ۱۳۵۷ تظاهراتی درداخل شهرعلیه شاه انجام گرفت که اولین تظاهرات دوران انقلاب درشهربابلسربود.گرچه پلیس غافلگیرشده بود ولی تظاهرکنندگان موردتعقیب آنان قرارگرفتندوعده ای دستگیر شدند.یکی ازدانشجویان مدرسه عالی بنام ایوب معادی که دراین تظاهرات شرکت داشت درزیرکتک پلیس به شهادت رسیدوپس ازپیروزی انقلاب مدتی مدرسه عالی به نام اومدرسه عالی ایوب معادی نامیده می شد.یکی دیگرازفارغ التحصیلان مدرسه عالی بنام فریبرزاصلانی هم درهمان سال که درارتش دوران خدمت وظیفه رامی گذراندبعلت سرپیچی کردن ازدستور فرمانده خودبرای تیراندازی به سوی مردم باگلوله وی کشته شد.
 
          درمهرماه سال ۱۳۵۷ باآغازترم تحصیلی دانشجویان مدرسه عالی ازرفتن به کلاس درس خودداری کردندولی چون منافع رژیم رادرآن می دیدندکه برخلاف گذشته که اصرارداشت دانشگاه هابازباشند،اینک منافع آن اقتضامی کرددانشگاه هابسته باشند،ازشکستن وویرانی وبیرون رفتن ازمحیط دانشکده خودداری کردندوبه فعالیتهای سیاسی وانقلابی درداخل وخارج دانشکده پرداختندودرگرداندن راهپیمایی های شهرهم نقش داشته اند.ونیزبه دعوت ازسخنرانان پرداختندکه هریک تحت عنوانی درموردانقلاب سخنرانی می کردند.البته آغازاین نوع سخنرانی ودعوت ازسخنرانان ازسال ۵۶ بوده است وفیلم هایی هم درسینمای شهرنشان داده می شد.
 
فیلم «حماسه یک سرباز»که بوسیله دانشجویان چپ انتخاب شده بود.
 
      مدرسه عالی علوم اقتصادی واجتماعی که درسال ۱۳۴۹ فعالیت خودراآغازکرددارای زمینی بوسعت ۵ هکتار بوده است که نزدیک به ۲ هکتارپس ازانحلال ناشی ازکتک زدن دکترعباس فاروقی یعنی درسال ۱۳۵۵ ازآن جداشد.دارای یک ساختمان چهارطبقه بازیربنای ۲۰۰۰ مترمربع بود.کل زیربنای این ساختمان که ساختمان آموزشی مدرسه عالی بود ۵۰۰۰ مترمربع می باشد۱۸. آشپزخانه وتریا ۵۰۰ مترمربع زیربناداشته است.ساختمان آموزشی از۵۰ اتاق برخورداربود. یک ساختمان دو طبقه دارای ۲۰ اتاق هم داشته است که اموردانشجویان وپیش ازآن حسابداری ونمازخانه وامورعمومی درطبقه بالای آن بود.درطبقه پائین سالن پینگ پنگ ووزنه برداری قرارداشت.یک کارخانه برق باتعدادی ساختمان ازجمله گلخانه جزء تأسیسات آن بوده است.درسال ۱۳۵۸ اردوگاه نخست وزیری درزمان رژیم گذشته درکناردریای مازندران دراختیار مدرسه عالی قرار گرفت تابصورت خوابگاه دانشجویی ازآن استفاده گردد.این خوابگاه درزمینی به وسعت ۲۹ هکتارساخته شده است که دارای ۹ بلوک با ۱۵۰ اتاق و ۶ ویلامی باشد.تأسیسات برق وشوفاژهم دارد.دانشکده دارای یک کتابخانه که باسالن مطالعه جمعاً۱۹۶ مترمربع مساحت و۱۵۶۱۰ نسخه کتاب (درسال ۱۳۵۷) داشته که تعداد ۱۲۰۰۰ نسخه آن کتابهای فارسی بوده است.کتابهای باارزش وگاهی کمیاب درمیان کتاب هادیده می شود.تاسال،۲۱۰۸،۱۳۵۹نفرفارغ ازتحصیل داشته است.درهمین سال ۵۸۴ نفرهم دانشجوداشت که بایدتحصیل خودراتمام می کردند.ازاین تعداد ۴۴۶ نفرمردو ۱۳۸ نفرزن بودند.دراردیبهشت ماه ۱۳۵۹ درحالیکه نه سال وسه ماه ازفعالیت آن می گذشت وحوادث بسیاری راپشت سرگذاشته بودهمزمان بااشغال دانشگاه های کشوربسته وازآن پس دوره دیگری آغازشد.
         بنیادیافتن مدرسه عالی علوم اقتصادی واجتماعی درمازندران سبب شدجوانانی که آمادگی ادامه تحصیل رادرمقطع کارشناسی داشتندولی کاریاموقعیت اقتصادی آنان اجازه نمی دادبه نقاط دوردست بروند،به شهربابلسرآمده ودوره کارشناسی راطی کنند.برای جوانان بابلسرموقعیت برای ادامه تحصیل بیشترازدیگران بوده است.بویژه زنان وکارمندان که موقعیت ویژه ای داشتند،می توانستندبه ادامه تحصیل بپردازندکه البته هم موقعیت اجتماعی آنان افزایش پیدامی کردوهم موقعیت اقتصادیشان.برای دانشجویانی هم که ازاستانهای دیگرمی آمدندبازفرصتی بودبرای ادامه تحصیل وپیشرفت.وگروهی ازفرهیختگان آن هم درداخل وخارج کشورتادرجه دکترابه تحصیل خودادامه دادند.
 

 

رونوشت‌ها

 

کهنه تازه تاریخ ساخت نویسنده کارها
۱۶ مارس, ۲۰۱۴ @ ۱۳:۵۰ [رونوشت فعلی] حسین آریازند
۱۶ مارس, ۲۰۱۴ @ ۱۳:۴۹ حسین آریازند
۱۶ مارس, ۲۰۱۴ @ ۱۳:۴۹ [ذخیره خودکار] حسین آریازند
۱۵ مارس, ۲۰۱۴ @ ۲۲:۳۸ حسین آریازند
۱۵ مارس, ۲۰۱۴ @ ۲۱:۴۲ حسین آریازند
۱۲ مارس, ۲۰۱۴ @ ۲۰:۲۹ حسین آریازند
۸ فوریه, ۲۰۱۴ @ ۲۲:۰۳ حسین آریازند
۷ فوریه, ۲۰۱۴ @ ۲۰:۵۶ حسین آریازند
۲۷ دسامبر, ۲۰۱۳ @ ۱۲:۲۶ حسین آریازند
۲۹ سپتامبر, ۲۰۱۳ @ ۲:۵۹ حسین آریازند
۲۹ سپتامبر, ۲۰۱۳ @ ۲:۵۴ حسین آریازند
۲۸ می, ۲۰۱۳ @ ۱۸:۱۴ حسین آریازند
۶ می, ۲۰۱۳ @ ۱۹:۱۲ حسین آریازند
۶ می, ۲۰۱۳ @ ۱۸:۱۹ حسین آریازند
۵ می, ۲۰۱۳ @ ۲۳:۰۹ حسین آریازند
۵ می, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۵۵ حسین آریازند
۵ می, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۵۵ حسین آریازند
۵ می, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۳۸ حسین آریازند
۵ می, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۳۰ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۲۲:۰۰ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۱۹:۵۱ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۱۹:۵۱ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۱۹:۴۸ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۱۹:۴۵ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۱۹:۴۳ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۰:۰۴ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۰:۰۳ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۰:۰۳ حسین آریازند
۳۰ آوریل, ۲۰۱۳ @ ۰:۰۰ حسین آریازند
۱۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۱۷:۵۲ حسین آریازند
۱۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۱۷:۲۹ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲:۵۴ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲:۴۷ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲:۲۳ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۱:۵۴ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۱:۴۵ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۱:۳۹ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۱:۳۰ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۵۹ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۴۵ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۳۵ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۳۰ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۲۵ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۱۳ حسین آریازند
۶ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۰۰ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۳:۵۱ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۳۸ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۳۷ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۲۳ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۱:۱۳ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۰:۵۸ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۰:۴۵ حسین آریازند
۵ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۲۰:۳۶ حسین آریازند
۴ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۵۳ حسین آریازند
۴ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۵۰ حسین آریازند
۴ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۴۹ حسین آریازند
۴ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۳۰ حسین آریازند
۴ ژانویه, ۲۰۱۳ @ ۰:۳۰ حسین آریازند