آموزش عالی و ارزش مدارک تحصیلات تکمیلی



          درنوشته پیوست که درسال ۱۳۵۸چندماه پس ازپیروزی انقلاب اسلامی،منتشرشده است،ازمدرک تحصیلی دانشگاهی وفسادهاوزیانهای آن گفتگومی کند.اماپرسشی که وجوددارداین است اکنون که ۳۶ سال ازنوشتن آن گفتار هشدارآمیزمی گذرد،آیاکیفیت مدارک تحصیلی ما*آنطورکه ازهدفهای انقلاب بوده،بهترواعتیادبه آن کمترشده است؟یعنی مدارک کنونی نشانه سوادودانایی بالاترازسطح کارشناسی افرادی می باشدکه به نام آنهاصادرشده است ونیزآیاسندآموزشی نسبت به پیش ازانقلاب شیفتگان کمتری دارد؟البته اگرازدارنده آن توقع آگاهی هم داشته باشیم،شایدتوقع زیادی نباشد،چون بنابه نظردکترعلی شریعتی که آموزگارانقلاب نام گرفته است،آگاهی مهمترین عامل دگرگونی درزندگی افرادوملت هامی باشدوهنگامیکه درکناردانش قرارگیردهمچنان ارزش بیش تری خواهدداشت. پس انتظارزیادی نبایدباشدکه تحصیلکرده های مابایدازآگاهی کافی برخوردارباشند.وآیاکیفیت اسنادتحصیلی ودانش وکارشناسی دارندگان آن بالاتررفته است؟:به احتمال زیادسوءاستفاده ازمدرک بیش ترشده وبرای بدست آوردن آن بویژه دردانشگاههای غیردولتی تلاش کمتری انجام گرفته ومدارک کم ارزش ویاپوک مشکلات زیادی ازجمله بی کاری وناتوانی درانجام وظایف کارشناسی ورواج رابطه بجای ضابطه ونیزرجوع به پارتی برای کشورمابوجودآورده است.یک فارغ ازتحصیل دانشگاهی به اصطلاح غیر انتفاعی! می توانددریک اداره به آسانی وصرفاباداشتن پارتی شانس یک فارغ ازتحصیل دانشگاه دولتی راکه پارتی ندارد،ازاوبگیردوبدنبال آن مسئولیت های بالاتری هم بدست آورد.واین کاردرنهادهایی ماننددانشگاه مازندران که استخدام ازروی پارتی ورابطه و نه ازراه ابرازشایستگی وآزمایش ورودی به دستگاه اداری دانشگاه است،آشکارترمی باشد.

                داشتن مدارک تحصیلی بالاترصرفنظرازاعتباراجتماعی واداری وگرفتن مسئولیت وپیروزمندی بیش تردرازدواج وافزایش پرستیزاجتماعی،پول ودرآمدبیش تری هم بهمراه می آورد.بنابراین پس ازانقلاب برخلاف آرزوی نویسنده،آن امیدهابرای شکستن وحتاتضعیف بت اسنادتحصیلی ازبین رفته ومدرک پرستی وکسب جایگاه واعتبارناحق ونادرست ونیزدرآمدبیش ترجایش راگرفته است.توجه کنیدکه واژه «کردانیسم»kordanism(درفرهنگ فارسی سخن بمعنای بدست آوردن مدارک دانشی بهرقیمتی وازهرراهی آمده که بدست آمده است)پس ازپیروزی انقلاب وباشدت گرفتن تب مدرک خواهی ومدرک پرستی بوجودآمده وبه جهان دانش صادرشده ونتیجه کارکردمسئولینی است که برای یک نفرمدرک خواه سنددکترای دانشگاه آکسفوردراتهیه کردندواوتوانست بااین وسیله ساختگی به معاونت چندنهادمعتبروحتابه وزارت کشورایران نیزبرسد.این واژه اکنون یک واژه جهانی(بین المللی)می باشد.بهرحال کردانیسم ودانشگاه هاوایی وآزاداکنون یکی ازمسائل آموزش عالی کشورمااست.

              چنانکه واژه پرفسور(prefessor )هم که افرادناآگاه ونیزافرادسودجووشیادوآزمند،اصراردارندبکاربرند،درفرهنگ مابرابری دیرینه ترازخودداردوآن واژه استاداست.به معنای کسی که حداکثرمهارت یادانش رادرکاری داردویابه افرادی گفته می شودکه مهارت و دانش بالایی دارند.افرادسودجوواژه فارسی راندیده می گیرندوبرای افزایش دادن اعتبارخویش ویافردموردنظرخودحتامردگان واژه بیگانه آن رابکارمی برندوگمان دارنداین واژه فرنگی بالاترازواژه برابرآن یعنی استاداست که بعلت فارسی بودن به نظرآنهادارای ارزش واهمیتی کم ترازواژه فرنگی آن می باشد،وتلاش دارندفردموردنظررابزورفردی فرهیخته ویاابردانشمندویاچیزی درکناربرندگان جایزه نوبل جابیاندازند.
            یکی ازهدفهای انقلاب اسلامی مبارزه بامدرک گرایی بوده است.کسانی که مدارکی رابدست آورده اند،همه ازسوادودانش یکسان برخوردارنیستندوبسیاری حتاازیک سوادنسبی نیزبهره مندنمی باشندوسندعلمی بدست آمده تنهاارزش پزدادن وبدست آوردن وجهه علمی توخالی وپول وموقعیت اجتماعی ومسئولیت ورتبه دانشگاهی واداری ونیزوسیله پنهان کردن علت ماندن دختران بزرگسال** ازدیگران داشته واکنون نیزدرایران فرهنگ شفاهی واطلاعات علمی دربرابرتنهاوتنهامدرک تحصیلی بی ارزش شده است وآن باتعالیم ادیان آسمانی هم مخالفت داردولی این نادرستی همچنان زیرنظرشورای عالی انقلاب فرهنگی ووزارت علوم به زیست خود ادامه میدهد.
اصلا می توان این پرسش رامطرح کردکه:

               کدام یک ازپیامبران تاریخ حتاپیامبران بزرگ ونیزنوابغی که درطول تاریخ(جزدرجهان معاصرکه اسنادتحصیلی رواج یافته)دردانشهای گوناگون درخشیدند،دارای یک پایان نامه علمی بوده اند.درحالیکه ازآگاهی ودانش بالایی هم برخورداربودند.البته منظورمن این نیست که سندتحصیلی نبایدباشدبلکه،ازدست آوردهای فرهنگ ودانش بشری است ولی بایدهمراه باشایستگی دانشی بوده واعتباروآبروداشته باشدوبه صورت بت نان وآبداری درنیاید.

               دانشگاه هاوایی ودانشگاه آزاد(که باهدف پیروی ازروش طلبگی بوجود آمده بود)پس ازانقلاب اسلامی نقش مهمی درپایین آوردن ارزش مدارک دانشگاهی ایران داشته اند.اسنادتحصیلی پساکارشناسی های دانشگاههای غیرانتفاعی!ماننددانشگاههای یادشده بیشتربدرددریافت حقوق بالاتربوسیله مردان وزنهاونیزسرپوش گذاشتن روی سرافکندگی ناشی ازازدواج نکردن دردختران بزرگسال (بالاترازسی سال) می خورد.***

               اگرسه هزارنفری که درزمان وزارت کامران دانشجوبودجه آنهابه وزارت علوم وفن آوری ابلاغ شدوقراربراین شدطبق قوانین آموزش عالی ایران ازدانشجویان وداوطلبان نخبه ونابغه باآزمایش علمی انتخاب شوندوسپس تادکتراادامه تحصیل دهند،اجرامی شد،اکنون می توانستیم به وجودسه هزاراستادباسوادونخبه وپژوهشگربیش تر،دردانشگاههای کشورمان افتخارکنیم ولی سودجویی وآزمندی وبی علاقگی به منافع ملی،ملت ایران راازداشتن آنهمه پیشتازان علمی محروم کرد.
بایدآیین نامه هایی بوجودآیدکسانی که ازاستعدادوهوش بالابرخوردارنیستندبه کارشناسی ( لیسانس) وپساکارشناسی (فوق لیسانس) بسنده کنندودانشگاههای دولتی برای دکتراوپسادکترا،تنهاازداوطلبان نابغه وتیزهوش والمپیادی که تعدادشان درمیان ایرانیان زیادهم هست،دانشجوبگیرندوگرفتن دکتراوبالاترتنهابادادن یک نظریه نوامکانپذیرباشدواین کارتنهادردانشگاههای دولتی انجام گیرد.وآزمایشهای علمی نیزمتمرکزباشدونه نیمه متمرکزوسلیقه ای وموجب تبعیض.دروضع فعلی دانشگاههایی که باروش نیمه متمرکزدانشجوی دکترامی گیرندمی توانندباردکردن داوطلبی که نمره بالاتری درفوق لیسانس ودردانشگاهی دیگرآورده است ،دانشجوی متقاضی دردوره دکترای خودرابپذیرندودانشجوی بانمره بالاتربه این گناه که متعلق به دانشگاهی دیگربوده است یک سال دیگر بماند.

                دانشگاههاازوجوداستادان بی سوادخالی شودوآنهارابه وزارت آموزش وپرورش برای تدریس دردبیرستان هاومدرسه های ابتدایی ووزارت خانه های دیگربفرستندوتانتوانندسربارملت وفرهنگ ودانش ایران آنهم برای سی سال ویابیشترشوندوپول این مردم صرف فعالیتهایی که تورم زاهست،نشودونیزوقت وعمردانشجویان هوشمندمابهدرنرودوفدای سودجویی آنهانگردد.

                 حتابهتراین است که ازدوره کارشناسی نوابغ راکه مشعل دارپیشرفت کشورهاوتمدن هاهستند،زیرنظروزارت علوم قراردادوپس ازآن که تحصیلاتشان تمام شدبه دانشگاهی که سهمیه آن هستند بپیوندند.باین ترتیب ازبخارج رفتن وبرنگشتن نخبگان کشورجلوگیری می گرددوهمه دانشگاههانیزازوجوداستادان برجسته برخوردارخواهند شد.

               دولتهای ماپس ازانقلاب هزاران افرادتیزهوش ونابغه این کشوررابه کشورهای غربی بویژه به کشوردشمن خودآمریکا فرستاده وازاین جهت خدمتی بزرگ وبی مانند درجهان،به آن ابرقدرت کرده اند.
ونیزبایدآیین نامه های تمام دانشگاههاچه دولتی وچه باصطلاح غیرانتفاعی زیرنظرشورای عالی انقلاب فرهنگی یکسان شودوسران دانشگاههای غیرانتفاعی هم هماننددانشگاههای دولتی بوسیله شوراوزیرنظرآن تعیین شوندوکارکنند.دوره دکتراباید تمام وقت باشدواین دوره جدی گرفته شود.

                 دانستن تاریخ کشورمانیزبایددراین دوره اجراگردد.زیراتخصص وکارشناسی به معنای آن نیست که یک دارنده دکتراازتاریخ وفرهنگ وگذشته کشورخویش ونیزازعلوم اجتماعی هیچ چیزنداندوازتجربه های تاریخ وانگیزه میهن دوستی برای پیشرفت خودوماندن درجامعه ای که اوراپرورش وآموزش داده است استفاده نکند.درغیراین صورت این آدم کارشناس،خوراک خوبی برای کشورهای جذب کننده است تاوی راجذب کنندوخودازاواستفاده نمایند.زیرابه گفته یکی ازمورخین زمان ماتاریخ تعهدومسئولیت می آورد.

           عادت به مطالعه رانیزبایددردوره های دانشگاهی بطوریکه پس ازپایان تحصیلات خوی مطالعه بماند،بوجودآورد.البته آغازاین کاربایدازشروع خواندن ونوشتن دردوره ابتدایی باشد.
اهمیت دادن به درسهای علوم انسانی واجتماعی هم درکنارهرتخصصی بایددرنظرگرفته شود.وزیران آموزش عالی ورئیسان دانشگاههای وزارت علوم بایدازعلوم انسانی باشند.اگرافرادی برای آن مسئو لیت هاانتخاب شوندکه پزشک یاازرشته های فنی باشندماننداین است که آگاهانه درراه پیشرفت دانشگاههایمان مانع ایجادکرده باشیم.
بگذریم که دربسیاری ازمدارک علمی بالا،نوشتن تزآن ویاترجمه اش توسط کسانی انجام گرفته است که خودازنظرداشتن مدرک علمی پایین ترازدارنده اسمی آن اثرمی باشندوگاهی دیپلم دارندولی زبان خارجی مر بوطه رابخوبی می دانند.

         تازه اگرصاحبان مدارک دانشی برای تهیه پایان نامه خود دست به تقلب هم نزنند،بازمیان دارندگان یک سندماننددکترافاصله زیادی ازنظرسوادوکارآیی وجوددارد.درسندپساکارشناسی (فوق لیسانس)هم ازنظرسوادوکارشناسی فاصله زیادی هست وامروزکه درهرگوشه وکنارکشورمادوره این مدرک ستمدیده تشکیل می شود،سبب پایین آمدن سطح سوادافراددارنده فوق لیسانس شده است.درحالیکه توقع آنهاهمچنان درسطح سندتحصیلی آنان می باشد.البته برداشتن دوره دکتراازدانشگاههای غیردولتی به تقویت دوره های فوق لیسانس این مراکز کمک خواهدکرد.

             سطح سوادفوق لیسانس های مادردانشگاههای غیردولتی ازپیش ازانقلاب پایین تراست وبراثرتوجه زیادبه کسب درآمدهای کاسبکارانه توسط نهادهای آموزش عالی غیردولتی که آشکارنیست برای نخستین بارچه کسی آنهارابااین نام (غیر انتفاعی)نامیده است ونیزپایین آمدن تعدادمراجعه کنندگان داوطلب برای دوره کارشناسی،تلاش برای واردکردن وگرفتن دانشجوی دوره فوق لیسانس ودکتراهرچندبی محتوابیشتر شده است.فروشندگانی درسه شنبه بازاربابلسرونیزدربازارهای دیگرکه اظهارمی دارنددارای لیسانس وفوق لیسانس هستند شمارادچار دلسوزی ودلخراشی می کند.درحالیکه نمی گویند این مدارک خودراازکدام نهادآموزش عالی گرفته اند.وجوراین هرج ومرج رابایددانشجویان دانشگاههای دولتی که باهوشترین ودرس خوان ترین جوانان این مرزو بوم می باشندباحضوراجباری درکلاسهای غیرقابل استفاده دردست دارندگان دکترای بی زحمت،بکشند.لازم است این گفته راازیک کارشناس ارشدآموزشی باسی سال سابقه خدمت یک دانشگاه بیاورم که درجواب من درموردمیزان شایستگی علمی استادان آن دانشگاه بالحن نومیدانه ای گفت:
                «نیمی ازاستادان آن سوادندارند».

              یکی ازمشکلات آموزش عالی ایران همراه نبودن کارهای عملی باتئوری است که سبب می شود دانشجوپس ازپایان تحصیل نتواندهمان تئوری هارادرعمل بکاربرد.فرضااگرآی تی (it)خوانده است دانشجویان ومهندسین آن رشته توانایی ساخت وحتاتعمیرتارنما(سایت)راندارند.بویژه اگرآن تارنماووردپرس باشدونمی توانندنیازهای مردم جامعه رابرآورده کنند.ازانجام بیش ترکارهای رجوع شده وحل مشکل مراجعه کنندگان بازمی مانندوبه این جهت پس ازپایان دادن دوره کارشناسی به فروش رایانه وگوشی وقطعات آن دستگاههااقدام می کنند.
             درست است که دولت پیشین(احمدی نژاد)آموزش عالی رادچارهرج ومرج وافت کردوبه آن ضربه زدولی دولت اصلاحات(خاتمی)نیزبادوبرابرکردن ناگهانی ویکمرتبه حقوق استادان دانشگاههاوافزودن برابرویکسان برحقوق همه آنان چه استادان زحمت کش وباسوادوچه استادان بی سوادوسرباردانشگاه ودانشجو،مشکلات ناشی ازبی سوادی استادان دردانشگاه راتشدیدکردوبااینکارضربه کاری برآموزش وپژوهش دانشگاهی زد.درحالیکه می توانست ازاین فرصت باتقویت استادان فرهیخته وبقول هندیهاپاندیت ازافزایش حقوق به عنوان یک اهرم استفاده کندوهیئت علمی ناتوان راناتوان ترنکند.بلکه برعکس براعتباراستادان سودمندوخدمتگذاربیافزاید.وبااین سیاست نادرست درافزایش حقوق هاافرادکم سوادی راکه به منافع ملی توجه ندارند،تشویق کردتاجهت بدست آوردن مدارک بی محتوابرای پیوستن به هیئت علمی دانشگاههاتلاش کنند.

              ونیزبااین حاتم بخشی استادان کم سوادازپولهای زیادی وبادآوردکه بابت حقوق دوبرابربدست آوردند،جهت بدست آوردن پول بیش ترسرمایه گذاری کردندویازیرپای زنانشان خودروهای گرانبهاگذاشتندومبل های موجوددرخانه رادورانداخته ومبلمان تازه خریداری کردند.
            ازآنجایی که اطلاعات تمام فارغ ازتحصیلان یکسان نیست وسوادیکسانی ندارند،اگرهم کارگیربیاورند،برای محل کاریاکارخانه ویادانشگاه خودمشکل سازخواهند بود.
امروزدرتمام گوشه وکنارکشورمامدرک آموزشهای تکمیلی می دهندوتازگی هم چنانکه گفتیم تحصیلات تکمیلی تابع میزان وتوانایی  بودجه دانشگاههای مربوطه شده است وکسری بودجه خودرابایدباافزایش دادن ورودی های پساکارشناسی ودکتراجبران نمایندومسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی ووزارت علوم نتوانستندراهی دیگرکه برای تحصیلات تکمیلی مازیانبخش نباشد،جهت جبران کمبودبودجه این نهادهای زیانبخش بیابند.

              درپایان بیاییم ازخوداین پرسش رابکنیم:

          آیابارعلمی دانشجویانی که ازدانشگاههای غیردولتی ویاعیرانتفاعی مدارک علمی دریافت می کنند،بادانشجویانی که از دانشگاههای دولتی همان مدارک رادریافت می کنند،برابر است؟

 

 

           پانوشت:

           *- درجای دیگری هم دراین باره نظردکتر فرجی داناراآورده ایم که گفته است:«دودمان آموزش عالی رابه باددادند
        **-دختران بزرگسالی (بالاترازسی سال)که به هردلیل ازجمله نداشتن خواستگاریاسختگیری خودوپرخواهی دربرابر خواستگاران،مانده اندوسن آنهابالارفته است،برای فرافکنی وپوشاندن وضعیت بی شوهرماندن خودکه درجامعه ماسرافکندگی واحساس تنهایی رانیزبهمراه دارد،به ادامه تحصیل روی می آورند(که این کارباوجوددانشگاه آزادومراکزدیگری که برای کسب سود بوجودآمده،آسان است) وبه این وسیله درواقع می خواهندبگویندفکرنکنیداگرتاکنون ازدواج نکرده ام،دلیل برنداشتن خواستگاربوده است،هرگزاینطورنیست. بلکه،سرگرم تحصیل بوده ام وهستم وهنگامیکه تحصیلاتم تمام شود،فوری ازدواج خواهم کرد!

           ***بایددراینجابه اطلاعیه وزارت بهداشت هم اشاره کردکه به زنان ۳۵ ساله وبالاترسفارش نموده است درصورت آبستن شدن، برای اطمینان ازسلامت جنین به آزمایشگاه مربوطه مراجعه نمایند.زیرابه گفته یکی ازپزشکان دراین سن وبالاتر۴۰ تا ۵۰ درصداین احتمال وجودداردبجه بدنیاآمده مونگول باشدویانقص های دیگرداشته باشد.وبه این ترتیب آبستن شدن های درسن بالاوباازدواج های بالا،بابه دنیا آوردن بچه های ناقص وبیمار،درآینده برمشکلات آموزشی کشورماخواهدافزود.وبجای اینکه برهوش ونبوغ جمعی نسل های آینده ملت ایران بیافزاید،برمشکلات آیندگان برای پیشرفت فرهنگی وعلمی افزوده خواهدکرد.

اسناد:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *