پس ازگذشت سالهایی که هرگونه انتقادواظهارنظرکاری خلاف قانون ونشانه دشمنی شمرده می شدوفعالیت سیاسی بشمارمی آمدومردم همه گمان می کردندساواک چندان نیرومنداست که
فرهنگ فارسی سخن کاریکاتورراچنین تعریف کرده است:
«تصویری خنده آوروطنزآمیزازکسی یاموضوعی معمولاسیاسی یااجتماعی که برخی خصوصیات،جزییات یامضمون موردنظردرآن برجسته شده است».
دههاسال حکومت همراه بااستبدادشاه خودشیفته وندادن امکان هرگونه ابرازعقیده ونظربه مردم وجلوگیری ازشرکت درتعیین سرنوشت خود،گفته های بسیاری رادردرون آنهاانبارکرد.حکومتی که مانندحکومت رایش سوم این شعارراهمواره تبلیغ می کرد:«پیشوابجای همه مافکرمی کندوتصمیم می گیرد».منتهادراینجاشاه جای پیشواراگرفته بود.وروی دیگرآن هم شعار«چه فرمان یزدان چه فرمان شاه» بوده است.درحالیکه پیامبراین مردم می گوید:«دین من برپایه خردمن قراردارد».پس هرکس بایدازعقل وخردخود پیروی کندنه ازعقل وخردشاه وپیشوا.
پس ازگذشت سالهایی که هرگونه انتقادواظهارنظرمخالف کاری خلاف قانون شمرده می شدومخالفت سیاسی بشمارمی آمدومردم هم گمان می کردندساواک چنان نیرومنداست که درهمه جاحضوردارد،حتاپچ پچ هایی راکه دراتاق های دربسته خانه ها می شود،شنودمی کندویابه آن گزارش می دهند،اکنون بافرارشاه شاهان هرچه دردل داشتندبصورت نوشته وطنزوکاریکاتوربیرون ریختند.
ازاین روخوب است تعدادی ازکاریکاتورهای سال ۵۷ راکه سال شدت گرفتن وهم به نتیجه رسیدن انقلاب است وبیش ترآ ن مربوط به پس ازرفتن شاه می شود،که آخرین سفرشاه هم بوده ،برای دوره کردن هم که شده است یادآوری نماییم: