لزوم بررسی های فرهنگستانی(آکادمیک)درباره شریعتی

تصویر

  images            درباره شریعتی واندیشه های اواظهارنظرهای زیادی شده است.چنانکه درجلسه ای که باعنوان «شریعتی وآینده علوم انسانی» تشکیل شد،این نظربدرستی داده شدکه شریعتی رابایدبه آکادمی«فرهنگستان » باز ادامه‌ی خواندن

تبریک نوروزی

DSC00064               رسیدن جشن نوروزوجوان شدن دوباره طبیعت رابه دوستداران نوروزباستانی

تبریک می گوییم.امیدواریم درسال نوهم مانندسال گذشته آن به نوشدن دیدارهاوشادمانیها

وپیروزیهاونیزامیدهامنجرشود.

                                           تارنمای وارش

فلات تمدن پرورایران

دکتر صفی زادهآخرین تصویر ماهوارهای از فلات ایران                                                   آخرین تصویرماهوارهای ازفلات ایران

        استادصفی زاده دارای تحصیلات دانشگاهی زیرمی باشد:

  ۱ -اجتهاددرفقه۲-دکترای الهیات ۳-دکترای فلسفه پزشکی۴-دکترادرعلوم متافیزیک۵-دکترای تاریخ۶-دکترای فرهنگ وزبانهای باستانی ۷-پسادکترای ایرانشناسی ۸-پسادکترای ادیان که با تحصییل دردانشگاههای ایران ،هندوستان وآمریکابدست آورده است.

    یکی ازتالیفات این استادورزیده تاریخ دردانشگاه تهران که تعدادآنهابه بیش از۴۰۰۰جلد میرسد،کتاب تاریخ ایران تاپایان دوره قاجاراست که در۳۵۰۰صفحه منتشرشده وامیدواریم این تالیف بادانسته های دانشی وپشتکاری که درایشان دیده ایم با  تفصیل بیشتری نوشته شود.زیراتوانایی علمی وپژوهشی این کاردرایشان دیده می شود.

ادامه‌ی خواندن

آموزش عالی و ارزش مدارک تحصیلات تکمیلی



          درنوشته پیوست که درسال ۱۳۵۸چندماه پس ازپیروزی انقلاب اسلامی،منتشرشده است،ازمدرک تحصیلی دانشگاهی وفسادهاوزیانهای آن گفتگومی کند.اماپرسشی که وجوددارداین است اکنون که ۳۶ سال ازنوشتن آن گفتار هشدارآمیزمی گذرد،آیاکیفیت مدارک تحصیلی ما*آنطورکه ازهدفهای انقلاب بوده،بهترواعتیادبه آن کمترشده است؟یعنی مدارک کنونی نشانه سوادودانایی بالاترازسطح کارشناسی افرادی می باشدکه به نام آنهاصادرشده است ونیزآیاسندآموزشی نسبت به پیش ازانقلاب شیفتگان کمتری دارد؟البته اگرازدارنده آن توقع آگاهی هم داشته باشیم،شایدتوقع زیادی نباشد،چون بنابه نظردکترعلی شریعتی که آموزگارانقلاب نام گرفته است،آگاهی مهمترین عامل دگرگونی درزندگی افرادوملت هامی باشدوهنگامیکه درکناردانش قرارگیردهمچنان ارزش بیش تری خواهدداشت. پس انتظارزیادی نبایدباشدکه تحصیلکرده های مابایدازآگاهی کافی برخوردارباشند.وآیاکیفیت اسنادتحصیلی ودانش وکارشناسی دارندگان آن بالاتررفته است؟:به احتمال زیادسوءاستفاده ازمدرک بیش ترشده وبرای بدست آوردن آن بویژه دردانشگاههای غیردولتی تلاش کمتری انجام گرفته ومدارک کم ارزش ویاپوک مشکلات زیادی ازجمله بی کاری وناتوانی درانجام وظایف کارشناسی ورواج رابطه بجای ضابطه ونیزرجوع به پارتی برای کشورمابوجودآورده است.یک فارغ ازتحصیل دانشگاهی به اصطلاح غیر انتفاعی! می توانددریک اداره به آسانی وصرفاباداشتن پارتی شانس یک فارغ ازتحصیل دانشگاه دولتی راکه پارتی ندارد،ازاوبگیردوبدنبال آن مسئولیت های بالاتری هم بدست آورد.واین کاردرنهادهایی ماننددانشگاه مازندران که استخدام ازروی پارتی ورابطه و نه ازراه ابرازشایستگی وآزمایش ورودی به دستگاه اداری دانشگاه است،آشکارترمی باشد.

                داشتن مدارک تحصیلی بالاترصرفنظرازاعتباراجتماعی واداری وگرفتن مسئولیت وپیروزمندی بیش تردرازدواج وافزایش پرستیزاجتماعی،پول ودرآمدبیش تری هم بهمراه می آورد.بنابراین پس ازانقلاب برخلاف آرزوی نویسنده،آن امیدهابرای شکستن وحتاتضعیف بت اسنادتحصیلی ازبین رفته ومدرک پرستی وکسب جایگاه واعتبارناحق ونادرست ونیزدرآمدبیش ترجایش راگرفته است.توجه کنیدکه واژه «کردانیسم»kordanism(درفرهنگ فارسی سخن بمعنای بدست آوردن مدارک دانشی بهرقیمتی وازهرراهی آمده که بدست آمده است)پس ازپیروزی انقلاب وباشدت گرفتن تب مدرک خواهی ومدرک پرستی بوجودآمده وبه جهان دانش صادرشده ونتیجه کارکردمسئولینی است که برای یک نفرمدرک خواه سنددکترای دانشگاه آکسفوردراتهیه کردندواوتوانست بااین وسیله ساختگی به معاونت چندنهادمعتبروحتابه وزارت کشورایران نیزبرسد.این واژه اکنون یک واژه جهانی(بین المللی)می باشد.بهرحال کردانیسم ودانشگاه هاوایی وآزاداکنون یکی ازمسائل آموزش عالی کشورمااست.

              چنانکه واژه پرفسور(prefessor )هم که افرادناآگاه ونیزافرادسودجووشیادوآزمند،اصراردارندبکاربرند،درفرهنگ مابرابری دیرینه ترازخودداردوآن واژه استاداست.به معنای کسی که حداکثرمهارت یادانش رادرکاری داردویابه افرادی گفته می شودکه مهارت و دانش بالایی دارند.افرادسودجوواژه فارسی راندیده می گیرندوبرای افزایش دادن اعتبارخویش ویافردموردنظرخودحتامردگان واژه بیگانه آن رابکارمی برندوگمان دارنداین واژه فرنگی بالاترازواژه برابرآن یعنی استاداست که بعلت فارسی بودن به نظرآنهادارای ارزش واهمیتی کم ترازواژه فرنگی آن می باشد،وتلاش دارندفردموردنظررابزورفردی فرهیخته ویاابردانشمندویاچیزی درکناربرندگان جایزه نوبل جابیاندازند.
            یکی ازهدفهای انقلاب اسلامی مبارزه بامدرک گرایی بوده است.کسانی که مدارکی رابدست آورده اند،همه ازسوادودانش یکسان برخوردارنیستندوبسیاری حتاازیک سوادنسبی نیزبهره مندنمی باشندوسندعلمی بدست آمده تنهاارزش پزدادن وبدست آوردن وجهه علمی توخالی وپول وموقعیت اجتماعی ومسئولیت ورتبه دانشگاهی واداری ونیزوسیله پنهان کردن علت ماندن دختران بزرگسال** ازدیگران داشته واکنون نیزدرایران فرهنگ شفاهی واطلاعات علمی دربرابرتنهاوتنهامدرک تحصیلی بی ارزش شده است وآن باتعالیم ادیان آسمانی هم مخالفت داردولی این نادرستی همچنان زیرنظرشورای عالی انقلاب فرهنگی ووزارت علوم به زیست خود ادامه میدهد.
اصلا می توان این پرسش رامطرح کردکه:

               کدام یک ازپیامبران تاریخ حتاپیامبران بزرگ ونیزنوابغی که درطول تاریخ(جزدرجهان معاصرکه اسنادتحصیلی رواج یافته)دردانشهای گوناگون درخشیدند،دارای یک پایان نامه علمی بوده اند.درحالیکه ازآگاهی ودانش بالایی هم برخورداربودند.البته منظورمن این نیست که سندتحصیلی نبایدباشدبلکه،ازدست آوردهای فرهنگ ودانش بشری است ولی بایدهمراه باشایستگی دانشی بوده واعتباروآبروداشته باشدوبه صورت بت نان وآبداری درنیاید.

               دانشگاه هاوایی ودانشگاه آزاد(که باهدف پیروی ازروش طلبگی بوجود آمده بود)پس ازانقلاب اسلامی نقش مهمی درپایین آوردن ارزش مدارک دانشگاهی ایران داشته اند.اسنادتحصیلی پساکارشناسی های دانشگاههای غیرانتفاعی!ماننددانشگاههای یادشده بیشتربدرددریافت حقوق بالاتربوسیله مردان وزنهاونیزسرپوش گذاشتن روی سرافکندگی ناشی ازازدواج نکردن دردختران بزرگسال (بالاترازسی سال) می خورد.***

               اگرسه هزارنفری که درزمان وزارت کامران دانشجوبودجه آنهابه وزارت علوم وفن آوری ابلاغ شدوقراربراین شدطبق قوانین آموزش عالی ایران ازدانشجویان وداوطلبان نخبه ونابغه باآزمایش علمی انتخاب شوندوسپس تادکتراادامه تحصیل دهند،اجرامی شد،اکنون می توانستیم به وجودسه هزاراستادباسوادونخبه وپژوهشگربیش تر،دردانشگاههای کشورمان افتخارکنیم ولی سودجویی وآزمندی وبی علاقگی به منافع ملی،ملت ایران راازداشتن آنهمه پیشتازان علمی محروم کرد.
بایدآیین نامه هایی بوجودآیدکسانی که ازاستعدادوهوش بالابرخوردارنیستندبه کارشناسی ( لیسانس) وپساکارشناسی (فوق لیسانس) بسنده کنندودانشگاههای دولتی برای دکتراوپسادکترا،تنهاازداوطلبان نابغه وتیزهوش والمپیادی که تعدادشان درمیان ایرانیان زیادهم هست،دانشجوبگیرندوگرفتن دکتراوبالاترتنهابادادن یک نظریه نوامکانپذیرباشدواین کارتنهادردانشگاههای دولتی انجام گیرد.وآزمایشهای علمی نیزمتمرکزباشدونه نیمه متمرکزوسلیقه ای وموجب تبعیض.دروضع فعلی دانشگاههایی که باروش نیمه متمرکزدانشجوی دکترامی گیرندمی توانندباردکردن داوطلبی که نمره بالاتری درفوق لیسانس ودردانشگاهی دیگرآورده است ،دانشجوی متقاضی دردوره دکترای خودرابپذیرندودانشجوی بانمره بالاتربه این گناه که متعلق به دانشگاهی دیگربوده است یک سال دیگر بماند.

                دانشگاههاازوجوداستادان بی سوادخالی شودوآنهارابه وزارت آموزش وپرورش برای تدریس دردبیرستان هاومدرسه های ابتدایی ووزارت خانه های دیگربفرستندوتانتوانندسربارملت وفرهنگ ودانش ایران آنهم برای سی سال ویابیشترشوندوپول این مردم صرف فعالیتهایی که تورم زاهست،نشودونیزوقت وعمردانشجویان هوشمندمابهدرنرودوفدای سودجویی آنهانگردد.

                 حتابهتراین است که ازدوره کارشناسی نوابغ راکه مشعل دارپیشرفت کشورهاوتمدن هاهستند،زیرنظروزارت علوم قراردادوپس ازآن که تحصیلاتشان تمام شدبه دانشگاهی که سهمیه آن هستند بپیوندند.باین ترتیب ازبخارج رفتن وبرنگشتن نخبگان کشورجلوگیری می گرددوهمه دانشگاههانیزازوجوداستادان برجسته برخوردارخواهند شد.

               دولتهای ماپس ازانقلاب هزاران افرادتیزهوش ونابغه این کشوررابه کشورهای غربی بویژه به کشوردشمن خودآمریکا فرستاده وازاین جهت خدمتی بزرگ وبی مانند درجهان،به آن ابرقدرت کرده اند.
ونیزبایدآیین نامه های تمام دانشگاههاچه دولتی وچه باصطلاح غیرانتفاعی زیرنظرشورای عالی انقلاب فرهنگی یکسان شودوسران دانشگاههای غیرانتفاعی هم هماننددانشگاههای دولتی بوسیله شوراوزیرنظرآن تعیین شوندوکارکنند.دوره دکتراباید تمام وقت باشدواین دوره جدی گرفته شود.

                 دانستن تاریخ کشورمانیزبایددراین دوره اجراگردد.زیراتخصص وکارشناسی به معنای آن نیست که یک دارنده دکتراازتاریخ وفرهنگ وگذشته کشورخویش ونیزازعلوم اجتماعی هیچ چیزنداندوازتجربه های تاریخ وانگیزه میهن دوستی برای پیشرفت خودوماندن درجامعه ای که اوراپرورش وآموزش داده است استفاده نکند.درغیراین صورت این آدم کارشناس،خوراک خوبی برای کشورهای جذب کننده است تاوی راجذب کنندوخودازاواستفاده نمایند.زیرابه گفته یکی ازمورخین زمان ماتاریخ تعهدومسئولیت می آورد.

           عادت به مطالعه رانیزبایددردوره های دانشگاهی بطوریکه پس ازپایان تحصیلات خوی مطالعه بماند،بوجودآورد.البته آغازاین کاربایدازشروع خواندن ونوشتن دردوره ابتدایی باشد.
اهمیت دادن به درسهای علوم انسانی واجتماعی هم درکنارهرتخصصی بایددرنظرگرفته شود.وزیران آموزش عالی ورئیسان دانشگاههای وزارت علوم بایدازعلوم انسانی باشند.اگرافرادی برای آن مسئو لیت هاانتخاب شوندکه پزشک یاازرشته های فنی باشندماننداین است که آگاهانه درراه پیشرفت دانشگاههایمان مانع ایجادکرده باشیم.
بگذریم که دربسیاری ازمدارک علمی بالا،نوشتن تزآن ویاترجمه اش توسط کسانی انجام گرفته است که خودازنظرداشتن مدرک علمی پایین ترازدارنده اسمی آن اثرمی باشندوگاهی دیپلم دارندولی زبان خارجی مر بوطه رابخوبی می دانند.

         تازه اگرصاحبان مدارک دانشی برای تهیه پایان نامه خود دست به تقلب هم نزنند،بازمیان دارندگان یک سندماننددکترافاصله زیادی ازنظرسوادوکارآیی وجوددارد.درسندپساکارشناسی (فوق لیسانس)هم ازنظرسوادوکارشناسی فاصله زیادی هست وامروزکه درهرگوشه وکنارکشورمادوره این مدرک ستمدیده تشکیل می شود،سبب پایین آمدن سطح سوادافراددارنده فوق لیسانس شده است.درحالیکه توقع آنهاهمچنان درسطح سندتحصیلی آنان می باشد.البته برداشتن دوره دکتراازدانشگاههای غیردولتی به تقویت دوره های فوق لیسانس این مراکز کمک خواهدکرد.

             سطح سوادفوق لیسانس های مادردانشگاههای غیردولتی ازپیش ازانقلاب پایین تراست وبراثرتوجه زیادبه کسب درآمدهای کاسبکارانه توسط نهادهای آموزش عالی غیردولتی که آشکارنیست برای نخستین بارچه کسی آنهارابااین نام (غیر انتفاعی)نامیده است ونیزپایین آمدن تعدادمراجعه کنندگان داوطلب برای دوره کارشناسی،تلاش برای واردکردن وگرفتن دانشجوی دوره فوق لیسانس ودکتراهرچندبی محتوابیشتر شده است.فروشندگانی درسه شنبه بازاربابلسرونیزدربازارهای دیگرکه اظهارمی دارنددارای لیسانس وفوق لیسانس هستند شمارادچار دلسوزی ودلخراشی می کند.درحالیکه نمی گویند این مدارک خودراازکدام نهادآموزش عالی گرفته اند.وجوراین هرج ومرج رابایددانشجویان دانشگاههای دولتی که باهوشترین ودرس خوان ترین جوانان این مرزو بوم می باشندباحضوراجباری درکلاسهای غیرقابل استفاده دردست دارندگان دکترای بی زحمت،بکشند.لازم است این گفته راازیک کارشناس ارشدآموزشی باسی سال سابقه خدمت یک دانشگاه بیاورم که درجواب من درموردمیزان شایستگی علمی استادان آن دانشگاه بالحن نومیدانه ای گفت:
                «نیمی ازاستادان آن سوادندارند».

              یکی ازمشکلات آموزش عالی ایران همراه نبودن کارهای عملی باتئوری است که سبب می شود دانشجوپس ازپایان تحصیل نتواندهمان تئوری هارادرعمل بکاربرد.فرضااگرآی تی (it)خوانده است دانشجویان ومهندسین آن رشته توانایی ساخت وحتاتعمیرتارنما(سایت)راندارند.بویژه اگرآن تارنماووردپرس باشدونمی توانندنیازهای مردم جامعه رابرآورده کنند.ازانجام بیش ترکارهای رجوع شده وحل مشکل مراجعه کنندگان بازمی مانندوبه این جهت پس ازپایان دادن دوره کارشناسی به فروش رایانه وگوشی وقطعات آن دستگاههااقدام می کنند.
             درست است که دولت پیشین(احمدی نژاد)آموزش عالی رادچارهرج ومرج وافت کردوبه آن ضربه زدولی دولت اصلاحات(خاتمی)نیزبادوبرابرکردن ناگهانی ویکمرتبه حقوق استادان دانشگاههاوافزودن برابرویکسان برحقوق همه آنان چه استادان زحمت کش وباسوادوچه استادان بی سوادوسرباردانشگاه ودانشجو،مشکلات ناشی ازبی سوادی استادان دردانشگاه راتشدیدکردوبااینکارضربه کاری برآموزش وپژوهش دانشگاهی زد.درحالیکه می توانست ازاین فرصت باتقویت استادان فرهیخته وبقول هندیهاپاندیت ازافزایش حقوق به عنوان یک اهرم استفاده کندوهیئت علمی ناتوان راناتوان ترنکند.بلکه برعکس براعتباراستادان سودمندوخدمتگذاربیافزاید.وبااین سیاست نادرست درافزایش حقوق هاافرادکم سوادی راکه به منافع ملی توجه ندارند،تشویق کردتاجهت بدست آوردن مدارک بی محتوابرای پیوستن به هیئت علمی دانشگاههاتلاش کنند.

              ونیزبااین حاتم بخشی استادان کم سوادازپولهای زیادی وبادآوردکه بابت حقوق دوبرابربدست آوردند،جهت بدست آوردن پول بیش ترسرمایه گذاری کردندویازیرپای زنانشان خودروهای گرانبهاگذاشتندومبل های موجوددرخانه رادورانداخته ومبلمان تازه خریداری کردند.
            ازآنجایی که اطلاعات تمام فارغ ازتحصیلان یکسان نیست وسوادیکسانی ندارند،اگرهم کارگیربیاورند،برای محل کاریاکارخانه ویادانشگاه خودمشکل سازخواهند بود.
امروزدرتمام گوشه وکنارکشورمامدرک آموزشهای تکمیلی می دهندوتازگی هم چنانکه گفتیم تحصیلات تکمیلی تابع میزان وتوانایی  بودجه دانشگاههای مربوطه شده است وکسری بودجه خودرابایدباافزایش دادن ورودی های پساکارشناسی ودکتراجبران نمایندومسئولان شورای عالی انقلاب فرهنگی ووزارت علوم نتوانستندراهی دیگرکه برای تحصیلات تکمیلی مازیانبخش نباشد،جهت جبران کمبودبودجه این نهادهای زیانبخش بیابند.

              درپایان بیاییم ازخوداین پرسش رابکنیم:

          آیابارعلمی دانشجویانی که ازدانشگاههای غیردولتی ویاعیرانتفاعی مدارک علمی دریافت می کنند،بادانشجویانی که از دانشگاههای دولتی همان مدارک رادریافت می کنند،برابر است؟

 

 

           پانوشت:

           *- درجای دیگری هم دراین باره نظردکتر فرجی داناراآورده ایم که گفته است:«دودمان آموزش عالی رابه باددادند
        **-دختران بزرگسالی (بالاترازسی سال)که به هردلیل ازجمله نداشتن خواستگاریاسختگیری خودوپرخواهی دربرابر خواستگاران،مانده اندوسن آنهابالارفته است،برای فرافکنی وپوشاندن وضعیت بی شوهرماندن خودکه درجامعه ماسرافکندگی واحساس تنهایی رانیزبهمراه دارد،به ادامه تحصیل روی می آورند(که این کارباوجوددانشگاه آزادومراکزدیگری که برای کسب سود بوجودآمده،آسان است) وبه این وسیله درواقع می خواهندبگویندفکرنکنیداگرتاکنون ازدواج نکرده ام،دلیل برنداشتن خواستگاربوده است،هرگزاینطورنیست. بلکه،سرگرم تحصیل بوده ام وهستم وهنگامیکه تحصیلاتم تمام شود،فوری ازدواج خواهم کرد!

           ***بایددراینجابه اطلاعیه وزارت بهداشت هم اشاره کردکه به زنان ۳۵ ساله وبالاترسفارش نموده است درصورت آبستن شدن، برای اطمینان ازسلامت جنین به آزمایشگاه مربوطه مراجعه نمایند.زیرابه گفته یکی ازپزشکان دراین سن وبالاتر۴۰ تا ۵۰ درصداین احتمال وجودداردبجه بدنیاآمده مونگول باشدویانقص های دیگرداشته باشد.وبه این ترتیب آبستن شدن های درسن بالاوباازدواج های بالا،بابه دنیا آوردن بچه های ناقص وبیمار،درآینده برمشکلات آموزشی کشورماخواهدافزود.وبجای اینکه برهوش ونبوغ جمعی نسل های آینده ملت ایران بیافزاید،برمشکلات آیندگان برای پیشرفت فرهنگی وعلمی افزوده خواهدکرد.

اسناد:

دانشگاه فراموش شده

تصویر

 

                   دانشگاهی که قراربودمهمترین دانشگاه تحصیلات تکمیلی ایران شودولی ناکام ماندوفراموش شد.
             دانشگاه تحصیلات تکمیلی شمال ایران درآن زمان که خاندان پهلوی همه جای ایران رابه نام خودمفتخرمی کردند،ابتدادرسال ۱۳۵۴به نام دانشگاه رضاه شاه کبیرنامیده شدوآغازبه کارکردودرسال۱۳۵۷که امواج انقلاب تمام ایران رافراگرفته بودبه نام دانشگاه تحصیلات تکمیلی شمال ایران تغییرنام داد .
هدف دانشگاه تازه بنیادهم برگزیدن وتربیت دانش آموختگان  نخبه برای دوره های پساکارشناسی ودکترابود.پس ازآن دانشکده تحصیلات تکمیلی شمال ایران نامیده شدودرمردادماه سال ۱۳۵۸باتصویب شورای انقلاب ادامه‌ی خواندن

نخستین تاریخ سراسری ایرا ن که بوسیله یک مورخ ایرانی نوشته شد.

 

 

 « گنجینه تاریخ ایران»

تالیف: دکتر عبدالعظیم رضایی

 تا چند سال پیش ما( ایرانیان )تاریخ سراسری نداشتیم. در حالی که می دانیم تاریخ شناسنامه ملت ها است و برای داشتن هویت ملی بایدتاریخ ابتداتاانتهای ملت و کشور ایران و به گفته ساسانیان ایرانشهر  را  نوشته ودر اختیار مردم آن و مردم کشورهای دیگر قرار دادوتا به حقوق سیاسی و جغرافیایی و اقتصادی ما اعتراف نمایند و به آن  احترام بگذارند. از این نظر کشور تازه تاسیس مالزی از ما که تاریخی ده هزار ساله داریم جلوتر است و رهبران آن کشور پس از اعلام استقلال ،یکی از کارهای مهمی را که انجام دادند ، تالیف تاریخی شش جلدی برای مالزی بود. ما تنها تاریخهایی داشتیم که گر چه برای نوشتن آنها زحمت کشیده شده بود ولی ،اگرکسی می خواست تاریخ طولانی و پر ماجرای کشور خویش راکه بطور منظم جمع آوری و نوشته شده باشد بخواند،و از نتیجه گیریهای آن بهره مند گردد، وجود نداشت و تنها در سالهای اخیر کتاب تاریخ ایران کمبریج توانست تا اندازه ای این تهی را پر کند.   پیش از وقوع انقلاب اسلامی برای نخستین بار تاریخ ایران کمبریج بوسیله خاورشناسان و تعدادی از مورخین ایرانی نوشته شد که جامع و کافی نبود ولی با ارزش بود.

    نخستین مورخ ایرانی که تاریخ سراسری کشور ما را نوشت دکتر عبدالعظیم رضایی است . پیش از او یعنی پیش از جنگ جهانی دوم  مرحوم حسن پیر نیا مشغول نوشتن تاریخ ایران باستان بودکه وقوع جنگ جهانی و سپس یورش متفقین به ایران آن کوشش را ناتمام  گذاشت و حسن پیر نیا هم دست از نوشتن برداشت . زیرا، یکی از مشکلات بوجود آمده گرانی کاغذ بود. بخش دوم از تاریخ ایران یعنی دوره اسلامی را نیز قرار بود که شادروان عباس اقبال آشتیانی بنویسد که آنهم نوشته نشد.

 در سال ۱۳۵۰ تعداد زیادی از مورخین ایرانی و خارجی بوسیله محمد رضا شاه به اجتماعی دعوت شدند و یک زنجیره سخنرانی هم انجام شدتا تاریخ ایران نوشته شود .  اماچون انگیزه ملی و همت می خواست و شاه و مسئولین فرهنگی وی این انگیزه و همت را نداشتند به سر نوشت «لژیون خدمتگزاران بشر »دچار شد و در عمل کاری انجام نگرفت.

نخستین تاریخ جامع و سراسری که بوسیله خود ایرانیها نوشته شد«  گنجینه تاریخ ایران » بود که توسط زنده یاد  دکتر عبدالعظیم رضایی با صرف هفت سال وقت و کار شبانه روزی و استفاده از ۵۰۰جلد کتاب مرجع و ترجمه های بسیار انجام شد.

       دکتر عبدالعظیم رضایی میلاد در سال ۱۳۱۱ در روستای بیارک شهرستان کرج که از پیش مدارک تحصیلی متعدد در کارشناسی و پسا کارشناسی را گرفته بود و هنوز رشته علمی مورد نظر خود را پیدا نکرده بود ، به تحصیل در رشته  تاریخ و ادیان  پرداخت و دکترای خود را از دانشگاه تهران گرفت . وی از کوچکی به مطالعه روی آورده بود و شعر می گفت و یک کتابخانه شامل ده هزار نسخه کتاب هم بوجود آورد.

       پس از هفت سال کار شبانه روزی توانست تاریخ ایران تا پایان دوره قا جاررا در ۱۲جلد بنویسد که ننوشتن دوره پهلوی خود از روی تدبیر بودو کار درستی هم انجام داد.زیرا، این دوره هنوز تاریخی نشده بودو روشن هم نبود.و سر انجام سلامت خو درا نیز از دست دادو در سال      ۱۳۸۷ در ۷۶ سالگی *  دنیا را به درود گفت.

      توضیحی کوتاه در مورد کتابهای دوازده گانه گنجینه تاریخ ایران به این ترتیب لازم است:

      جلد نخست  :          پیشدادیان و کیانیان

        ایران در کهن ترین روزگاران که ازجغرافیای طبیعی فلات ایران آغاز می شود و تمدن آن دوره و فلزکاری ،معماری ،دینهای زرتشت ،مانی و مزدک و به دیگر دینهای آن دوره  و به پیشدادیان و کیانیان و مسایل اجتماعی آن دوره می پردازد.

       جلد دوم: ایران وهمسایگان آن

               مانند سومر، بابل،آشور،ایلام،وپارس. و روابط حکومتهای پیش از مادها با پارسیان.و آنگاه پیدایش و فروپاشی ایلام جدید و فهرست پیامبران.نقش مهمی که قوم یهود در ادیان و از آن راه در دگر گونیهای دنیای باستان داشته است.

     جلد سوم : مادها

    وضعیت کوه نشینهادر برابر آشوریها،هیتها،میتانیها،کنعانیهاوپیدایش آغازین دولت در سر زمین ماد.

    پیدایش اقوام پارس و ماد و پادشاهی پایدار در ماد.فرو پاشی نینوا و پایان امپراتوری آشور.و ناچار گردن نهادن مادها در برابر پارس ها.

جلد چهارم: پارسها و شاهنشا هان هخامنشی

پیروزی کوروش بر آستیاگ پادشاه مادوچگونگی رشد و پرورش او در پارس و ماد.خدمات کوروش به تمدن بشر ی و بویژه خدا پرستی او.ویژگیهای تمدن ایرانی درزمان کروش. انقلابی که کوروش دردنیای باستان بوجود آورد. پادشاهی کمبوجیه وروی کار آمدن گئوماتای مغ و کشته شدن وی بدست هفت نفر.

داریوش بزرگ و فرو خواباندن شورش های استان هاو مخالفت مناطق یونانی نشین و بدنبال آن جنگهای ایران و یونان.

 جلد  پنجم    خشایار شاه وفعالیتهای جنگی وی مانند عبورازهلس پونت وجنگهایی که درخاک کوهستانی  یونان در گرفت و پیروزیهای پارسیهادرآتن.اردشیر یکم،خشایار شاه دوم،داریوش دوم،اردشیر دوم،اردشیرسوم.آرش و داریوش سوم. گسترش تمدن ایران دردوره داریوش یکم.

جلد ششم    اسکندر و جانشینان وی درایران.

  جلد هفتم ساسانیان  منابع تاریخ ساسانیان           ،شاپور یکم ،زندگی و پیام مانی  ،جنگهای ایران و روم،بهرام یکم ،اصل و نصب و اندیشه های مزدک و کشتار مزدکیان، بزرگمهر و شخصیت وی، بهرام چوبین، پناهنده شدن فیلسوفان یونان به ایران و…

  جلد هشتم  هرج و مرج های پس ازخسرو پرویز    یورش مسلمانان به ایران وجنگهای بوجودآمده  ،اوضاع ایران در زمان ساسانیان و بویژه اواخر آن.

  جلد نهم ایران و اسلام             جغرافیای عربستان ، روانشناسی و اندیشه عرب،گروهها و قبیله های عرب، سخنان تورات درباره عرب، بت پرستی، زندگی وجنگهای پیامبر اسلام،بعثت وهجرت،جنگهای ایرانیان وعربهادرزمان مامون،ودرپایان فرو پاشی خلافت و پیدایش سلسله های کوچک ایرانی.

 جلد دهم   ایران واسلام   حکومت های پس از ورود اسلام به  ایران       طا هریان ،صفاریان،سامانیان، خاندان زیار،خاندان بویه،آذر بایجان هنگام چیره شدن عربها.

 جلد یازدهم غز نویان و سلجوقیان ،کوچ ترکان به ایران،علوم وادبیات از یورش عرب تا یورش مغول. خوارزمشاهیان ،مغول و تیموریان.

جلد دوازدهم    صفویان،افشاریان،زندیه و قاجار. انقلاب آرام و تغییر رژیم سیاسی.

                 کتابهای دکتر عبداعظیم بویژه دوکتاب تاریخ ده هزارساله ایران درچهارجلدوگنجینه تاریخ ایران دردوازده جلددر نمایشگاههای بهاری کتاب از پر فروشترین کتابهای تاریخی نمایشگاه بوده است.

دکتر عبدالعظیم رضایی در پیش گفتار کتاب « اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان » ضمن اشاره به دلایل خود برای پرداختن به پژوهش های تاریخی و نگارش چنین کتاب هایی می نویسد : « … لازم است که مردم ایران از اصل و نسب خویش آگاهی هرچه تمام ترو کامل تر یابند و بدانند که دانش ما ازشرق و غرب نیست ، بلکه برعکس ، دانش آن ها ازایرانیان است . تازه به دوران رسیده های شرق و غرب که که از روی جهل ، ملت ما راوحشی و نا آگاه می دانند ، بدانند زمانی که آنان در توحش کامل به سر می بردند و مکان و مسکن شان معلوم نبود ، ایرانیان در تمدن و فرهنگ و آموختن به مردم دنیا سرآمد  جهانیان بودند.*

       این نوشتار برای این است که از یکی از فرزندان تواناو فزانه ایران یادی شود. به گفته فردوسی:

       چو نیکی کند کس تو یادش بکن

       ممان تا شود رنج نیکان کهن

از یاد کردن نیکان نباید کوتاهی کرد . مبادا که رنج آنها فراموش شود واز یاد برود. باید ارزش خدمتگذاران به کشور خویش را بدانیم و از آنها قدر دانی کنیم.

     بجااست این نکته را یاد آوری کنیم که شاه با تمام قدرت و دارایی ها که در اختیارش بود و اطرافیان دانشمند، نتوانست بآنچه که مطرح کرده بود، برسدو همگام رفتن و وداع با قدرت ،در سال ۱۳۵۷ آنچه که وی بعنوان هدف تعیین کرده بود ،وجود نداشت اما،یک نفر آموزگار مصمم و توانا و دارای انگیزه ملی توانست به تنهایی آن کار را انجام دهد.و این نکته با ارزشی است که یک نفر عاشق به تنهایی هم چه کار ها می تواند انجام دهد.در حالیکه یک فر د هرزه و بی انگیزه و با امکانات بسیار،نمی تواند به آن هدف برسد.

*- تارنمای همشهری

* – تارنمای تاریخ ایران باستان

دانشگاه مازندران ومسایل ومشکلات تکراری

دانشگاه مازندران و مسائل و مشگلات تکراری

نمای سازمان مرکزی دانشگاه مازندران از روبرو

          ازیک سال پس ازپیروزی انقلاب که دانشگاه مازندران تشکیل شدتاکنون وهرچندسالی یک باراین دانشگاه دردست گروهی بود،استخدام هیات علمی وبویژه کارشناسان اداری وآموزشی وپژوهشی ضابطه ای نداشته واگرهم ادعامی شدداشت،رابطه وپارتی بازی برآن ضوابط چیرگی داشته است.بطوریکه ازآنهمه فراخوان عدالت اسلامی وقانونمداری وشعارهای پیروی ازهدفهای انقلاب اسلامی (که به انقلابی بودن تعبیرمی شد) تنهاادعای آن وجودداشت.تاسف دراینست که هنوزآن روابط گرچه پس از۳۵ سال کمترشده ولی ازبین نرفته است.البته تنهادرمورداستخدام استادکمترشده است ودرموردکارشناسان اداری بی عدالتی وبی ضابطگی همچنان شدت دارد.

 وازآن جهت امروزشاهدناتوانی بسیاردستگاه اداری وخدماتی هستیم.

           ازآنجایی که دراین نوع استخدام رابطه حاکم است وباآوردن ازپیش کارکنان پارتی دارومشغول بکارشدن،پیش ازگرفتن مجوزآن ازسازمان ومدیریت کشورکه این روش هم باکمال تاسف جانشین شرکت دادن تمام داوطلبان استخدام می باشد،درواقع شانس استخدام برای کسانی است که ازپیش قوانین ومقررات استخدامی راباپشتیبانی بدورازهدفهای انسانی وانصاف واحترام به قانون وحق مداری مسوُلین دانشگاه،دورزده اند.بنابراین میمانندجوانانی که شانس شرکت ورقابت دریک آزمایش ورودی عادلانه به آنها داده نشده والبته دلشان ازاین بی عدالتی پراست وبرقلبشان سنگینی می کند.زیرابه اینهااجازه نداده اندباداشتن شرایط مندرج درقانون استخدامی نه شرایط شفاهی ناشی ازسودجویی،شایستگی خودرانشان دهندوازدردانه هاو«ازمابهتران»پیش بیافتندوکارکنندوپول درآورندوزندگی خوبی داشته باشندوازآنجاکه جامعه ودولت به آنان امکان ابرازشایستگی داده است،ازآنها سپاسگزارباشند.واین نکته نیزروشن است که اگراستخدام باتوجه به قوانین وباآزمایش ورودی باشد،جوانان باهوشتر،باانگیزه تر،درستکارتروخدمتگذارترپذیرفته می شوند.اما،رابطه،دانشگاه وداوطلب کاردردانشگاه راازاین حق محروم کرده است.وازنتایج چنین استخدامی ادامه ناتوانی دستگاه اداری درحال وآینده است.

          ازطرفی مسئولین دانشگاه هم که برای جبران ناتوانی خوددرمدیریت به پشتیبانی مقامهای خارج ازدانشگاه نیازدارندونیزدارای خویشاوندوهمشهری وآشنایان بوده اند،نتوانسته انددربرابروسوسه قدرت واختیارات خویش ایستادگی کنندودردورزدن قوانین ومقررات باآنان همکاری هم کرده اند.درهمین دوره پیش ،دکتراحمدپوررئیس دانشگاه دونفرازفرزندان عزیزونورچشمی های خویش رااستخدام کرد.درحالیکه سالهاپیش ازآوردن نورچشمان وی فرزندان دیگرکارکنان وبازنشستگان هم درخواست کارداده بودندواگرقراربوداستخدام بدون آزمایش ورودی باشدداوطلبان زیادی پیش ازآن دونفروافرادی که ازروی رابطه باوی گرفته شدنددرخواست کاردادندکه درخواست آنها بیش ازده سال منتظر رسیدگی بودولی پایشان به دانشگاه بازنشدوبرای اینکه پارتی بازی های مسئولین آشکاروافشانشود،درخواست های کارآنان راکه سالهادردانشگاه منتظراقدام بود،ازبین بردیاپنهان کرد.درحالیکه دوپرونده ازدرخواست های ثبت شده کاروجودداشت،یکی درپوشه ودیگری دررایانه،هردورایانابودویاناپدیدکردتااستخدامهای غیرقانونی خودرابدون ایرادومعترض معرفی کند*.

            بعلاوه می دانیم برای مشغول بکارشدن غیرقانونی تعدادزیادی ازهمشهریان وآشنایان وقوم وخویش هانیازبه بودجه، وجودداردودرنبودبودجه چه کاری می شودکرد؟جزگرفتن ازبودجه بخش های دیگر.واین کاری است که مسئولین این دانشگاه همواره انجام داده اند.ازبودجه بخش های دیگرکه توسط دانشگاه ازدولت گرفته شده وهرکدام برای انجام کاری بوده است ،استفاده می شود.درصورتیکه درهمان بخش نیازمندی وجودداشته ولابددرهمان جانیازبوده است که داده اندتاخرج شودوباخرج کردن آن درجای دیگر،بخش هایی ازدانشگاه که بودجه برای آن بخش گرفته شده بود،دچارتنگنامی شود.

            ولی برداشتن ازبودجه های ضروری برای پرداخت حقوق کارکنانی که خودشان برزبان می آورندزیادی هستندوبدون ضابطه وارد شده اند،استفاده می شدومی شودوالبته تنهانبودکنترل ازجانب مراجع بالای کشور چون سازمان ومدیریت ووزارت علوم وفن آوری وتحقیقات وهمکاری ناعادلانه آنان بوده است که اجازه می دادتااین کارعملی گردد.زیرا همیشه سازمان ومدیریت کشوربرای استخدام بدون آزمایش استخدامی کارکنان زیادی،مجوزصادرکرده است.دراین موردبایدبادقت محاسبه کردکه برای پرداخت حقوق درحدودیکصدو ده نفرکارکنان زیادی وبدون تخصص که دانشگاه نیازی به آنان نداردوبویژه اگرازدیدکارشناسی به آنها نگاه کنیم،اصلاباتوجه به نیازهای های دانشگاه واردنشده اندوبه نیازهای کارشناسی آن جواب نمی دهند،هرساله چه مبالغی رابایدازبخش های ضروری و تصویب شده برداشت وازانجام کارهای موردنیازی که ازپیش به تاییدسازمان برنامه و بودجه رسیده است چشم پوشی نمود.ودرسالهای بعدهم همین کارزیانبخش راتکرارکرد.

           اصولاواردکردن عده ای بدون برنامه وبدون درنظرداشتن نیازهای آتی دانشگاه به معنای اقدام برای ناتوان کردن دستگاه اداری وآموزشی وپژوهشی دانشگاه هست وبدون شک منجربه آن خواهد شد.

          عده ای هم ازکسانی که ازدرپشت واردشده اند،پس ازچندسال کاردردانشگاه ازاین نهادعلمی طبق روش همیشگی وگذشته بعنوان سکوی پرش استفاده نموده ازآشنایی بامسئولین وهیات علمی به بهترین صورتی استفاده کرده وبااجازه مسُولین دانشگاه درساعت کارواداری به درس خواندن می پردازندهم فوق لیسانس ودکترا می گیرندوهم عضوهیات علمی می شوندوازنتایج مادی آنهم استفاده می کنندومی دانیم باوضع فعلی آموزش عالی که بنابرنوشته صاحب نظران درتارنمای سازمان سنجش وآموزش کشوردردوره های دولت نهم ودهم دچارافت شده **، تحصیلات تکمیلی،پساکارشناسی ودکترادیگرارزش و ماهیت گذشته خودراازدست داده است.

           اما،جوانان آماده بکاری که به آنهااجازه شرکت دریک رقابت آبرومندانه وآزمایش علمی برای ورودبه دستگاه اداری رانداده اندازاین راه (شرکت درآزمایش ورودی)وآینده خوبی که درپی دارد،محروم میمانندو تنهاحق دارند نظاره گرپیشرفت همسالان وهمدوره ای های خویش باشند.که به نظرمن این روش یکی ازبهترین روشهارای شکنجه دادن جوانان محروم ازعدالت است.

          یک فارغ ازتحصیل دانشگاهی به اصطلاح غیر انتفاعی می تواندبه آسانی وصرفاباداشتن پارتی شانس یک فارغ ازتحصیل دانشگاه دولتی بدون پارتی رادریک اداره ازاوبگیرد.واین کاردرنهادهایی مانند دانشگاه مازندران که استخدام ازروی پارتی ورابطه ونه ازراه آزمایش ورودی است،بسیارمشهودمی باشد.

            بعلاوه دانشگاه مازندران بخشی ازنیازهای آموزشی خودراازراه تدریس افرادی که بصورت کارکنان غیررسمی وبااستفاده ازرابطه وباصطلاح ازدرعقب واردشده وسپس مدارک بالاتر گرفته اندتامین میکندکه آنهم درپایین آوردن سطح آموزشی وعلمی دانشگاه موثرمی باشد.درحالیکه می توانندبرای رفع نیازآموزشی دانشگاه ازفرهیختگان المپیادی وپذیرفته شدگان نخبه کنکورونوابغ استفاده کنند.واین راهی است که به توانایی بسیاردانشگاه می انجامدولی رهروندارد.زیرا،دراین دانشگاه فقردلسوزی ونیز نخبه هراسی وجوددارد.

        اصلا دانشگاه مازندران ازابتدای تشکیل خوددرسال ۱۳۵۸دچارنخبه هراسی بوده است وهیات علمی نیرومندی که ازدانشگاه تکمیلی شمال درشهر بابلسربجای مانده بودوبنابرتصمیم شورای انقلاب دردرون دانشگاه تازه بنیادمازندران جای گرفت ومی توانست به پیشرفت این دانشگاه فوق العاده کمک کند،با فشاروآزارفاتحان جدیدکه ازدانشسرای تربیت دبیرفنی بابل آمده بودندوهم پیمانان آنان دربابلسرکه درراس آنان محمد عیسایی تفرشی قرارداشت وبزرگترین افتخارعلمی آنها داشتن لیسانس وگاهی فوق لیسانس بود،به بیرون رانده،تعدادی به خارج ازکشوروتعدادی هم که آنان نیزازسطح هوش ودانش وپژوهش بالایی برخورداربودندبه دیگردانشگاههای درون کشورمارانده شدندواین کاردردوره ریاست دکتراحمدخالق نژادکه وی هم تعصب بابلی داشت ،ادامه پیدا کردوباعث تاراندن بقیه آنان گردیدوبرای این دانشگاه تازه بنیادازآنهمه غنایم علمی انسانی چیزی باقی نماند.سپس دانشگاه مازندران رابصورت سکوی پرش خود به سوی جایگاههای علمی ودولتی برای خودوطرفداران خویش درآوردند.

          این گروه نه تنهابااخراج وراندن استادان نخبه وسطح بالاجلوی پیشرفت دانشگاه راگرفتند،بلکه باحضورخودوهم پیمانان خویش دانشگاه رادچارپسرفت ساختندودرواقع کمردانشگاه مازندران راشکستند.

        بایدبه یادآوردکه دانشگاه تکمیلی شمال ایران ازروی دانشگاه هارواردنسخه برداری شده بودواستادان آن دانشگاه ودانشجویان آن درسطح بالایی قرارداشتندوقراربوداین دانشگاه مهم ترین دانشگاه رشته های تحصیلات تکمیلی درایران شود .

         همزمان بامتلاشی کردن هیئت علمی دانشکده تکمیلی شمال ایران ،گروهی که ازبابل آمده بودند،وهمکاران آنان دربابلسرکه چنانکه گفتیم درراس اینان محمد عیسایی تفرشی قرار داشت،ازاستخدام هراستاددارای دکتراوحتا پساکارشناسی که ازسوادخوبی برخورداربودندولی ازمنافع آنها پیروی نمی کردند وازگروه آنان نبودند،خودداری می کردند.

           وچون تحمل کارمندان قوی و باتجربه راهم نداشتند بجای استفاده ازآنهاتلاش کردندتاآنان راازسرراه خودبردارندوآسانترین راه به نظرآنهااتهام زدن های غیرقانونی وپرونده سازی واخراج  بوده است. تصورکنیدکه اتهام رفتارخلاف شئون شغلی واداری راکه زیادبه آن استنادمی کردند،وبوسیله یک کارشناس ریاضی که بطورغیر قانونی رئیس هیئت بدوی بود،می توان به عده زیادی ازکارکنان مخالف بویژه مخالف انتقال دانشگاه به بابل واردکرد ودفاع آنان راهم نپذیرفت.این اتهام تنها یکی ازاتهامهای نوزده گانه هیئت بدوی بوده است.ولی حسن حسین اده رئیس هیئت بدوی ازآن خیلی خوشش می آمد چون خیلی کلی بودوبه آسانی می شدآن رابه یک کارمنددانشگاه واردکردوچسباند.

           بیشترین مسئولیت نابسامانی های این دانشگاه متوجه کسانی است که پس ازتشکیل دانشگاه مازندران درراس وزارت علوم قرارداشتندمانندمحمدعلی نجفی آنروزودکترمحمدعلی نجفی امروزکه دربیست و هشت  سالگی خودوزیرعلوم شدودکترفرهادی ودکترایرج فاضل که درانتصابات خودبرای ریاست این دانشگاه باتعیین افرادناتوان برای اداره آن،نابسامانی رادراین دانشگاه بیشترکردندورایطه وپارتی بازی رواج یافت وهنوزهم ادامه داردوهمینهابودندکه بعدهااصلاح طلب شدند.

          به گفته مسُولین کنونی دانشگاه مازندران هنگام تحویل گرفتن ازرییس دوره پیش(دکتراحمداحمدپور) ،دوازده میلیارد تومان بدهی وجودداشته است که درآغازبکاررئیس جدیدبه این دوره منتقل شد.بنابراین بدهی های ناشی ازپرداخت حقوق های کارکنان غیر قانونی که گاهی دربعضی ازدوره ها تعدادآنان بیش ازیکصدو پنجاه نفربوده،نقش مهمی درمجموع بدهی های دانشگاه داشته است.ازجمله مانع اقدامات رفاهی می شد.

         آیامدیران کنونی دانشگاه که می گوینداین مساله مربوط به گذشته است وماآن راتکرارنمی کنیم درعمل وهنگام فرارسیدن عمل هم بدان پایبندخواهندبود.درآن صورت تمام کسانی که بزیان دیگران مقررات رادورزده وازدرعقب واردشده اند،بایددرآزمون ورودی شرکت نمایندوآزمون مربوطه هم جدی گرفته شودواصولااگرواقعابه گفته خودپایبندهستندبایدازهم اکنون کسانی راکه برخلاف مقررات دولت ودانشگاه وبااستفاده ازروش مسموم پارتی بازی ورابطه وبه گفته معروف (ازدرعقب) واردشده اند،درلیستی بگذارندکه برای نخستین باربایدآنهاهم درآزمون ورودی شرکت نمایند.و گرنه بازهم دربه روی همان پاشنه خواهدچرخید.واصولانگهداشتن ویاهرنوع تغییروضع استخدامی کارکنانی که بدون ضابطه واردشده اند،ووزارت علوم هم دستوراخراج آنان راداده است،همکاری با مسئولان خلافکارگذشته وادامه دادن به بی قانونی های آنان است.بویژه آنکه برای پرداخت حقوق ومزایای آنان بایدازردیف های دیگربرداشت ومرتکب کارهای غیرقانونی شد.

          *-رئیس یادشده دانشگاه مازندران(دکتراحمداحمد پور)که آنهمه حقوق جوانان دیگررابرای استخدام نامشروع فرزندان وافراد موردنظرخودپایمال کرد،مناسفانه چندهفته پیش براثرسکته روی درنقاب خاک کشیدوآشکارنیست چگونه باآنهمه ادعای پیروی ازدین اسلام وگذاشتن ریش انبوه به عنوان اعلام وفاداری خودبه تعالیم این دین،دردنیای دیگرجواب آنهمه بی عدالتی وحق کشی هاراکه درراس دانشگاه مازندران انجام داد،خواهدداد.چنانکه درمتن این نوشته هم آمده است،وی دوازده میلیاردتومان وبقولی بیشتر،ازبودجه رئیس بعدی رابرای دانشگاه درزمان ریاست خودخرج کردوبرای رئیس پس ازخودبدهکاری گذاشت که باتوجه به مشکلات اقتصادی دانشگاه مازندران مبلغ بالایی است.سودشخصی وتحکیم قدرت نقش مهمی درکارکردهای این فردداشت.

          **- دکترفرجی داناوزیرپیشین آموزش عالی طبق نوشته روزنامه آفتاب مورخ ۱۳۹۴/۳/۲۳وضع آموزش عالی رادردودوره پیشین ریاست جمهوری (دوره احمدی نژاد)تنهابابکاربردن چندواژه اینطوربیان کرد:
«دودمان آموزش عالی رابه باددادند».