درباره حسين آريازند

در« زیستنامه»نوشته ام.

هدف وسیله راتوجیه می کند

        آقای مایک پمپئو وزیرخارجه آمریکادرسخنرانی خوددرشورای امنیت سازمان ملل متحدامروز

درجلسه رسیدگی به اختلافات باایران گفت قردادبرجام بوسیله دولت پیشین باایران بسته شده بود.

        این یکی ازدلایل اوبرای بیرون آمدن ازبرجام بود.حال اگرقرارباشدبااین دلیل کشوری قراردادباکشورهای

دیگررالغوکندکه این قراردادبوسیله دولت پیشین کشورماباایران بسته شده بودنه توسط دولت فعلی،

هنگام بستن هیچ قراردادی اطمینان وجودنخواهدداشت که آن قراردادادامه خواهد داشت.بویزه که آن

 کشورخودآمریکابوده است.

لزوم خواندن دقیق اساسنامه یک شرکت

           من درهیئت مدیره انواع نهادهای صنفی ودانشگاهی فعال بوده ام .یکی ازویژگیهای این نهادهااین است که اعضای هیئت مدیره ازاساسنامه شرکت خودکه عضو آن بوده اند،اطلاعات بسنده ندارند.زیرااساسنامه رانخوانده اندودرنتیجه می توانندازروی معیارهای ازپیش تعیین شده خودبررسی واظهارنظرکنند.معمولااظهارنظرهای آنهاتفسیرورای خودشخص می باشد.درسال ۸۸که رئیس هیئت مدیره کانون بارنشستگان دانشگاه مازندران بودم،یک فرد فرصت طلب بازنشسته باتوافق ازپیش وخارج ازمجمع رارئیس کردندوچون اینکاربدون رای گیری انجام شدبودودراداره یک مجمع عمومی تاآنزمان  تجربه نداشت وازمحتویات اساسنامه نیزبی اطلاع بود،به دستورات مجمع که رسیدفکرکردبهرترتیب که شدمی توان دستورات رااجراء نمودنتیجه آن شددروسط کاراجرای دستورات مجمع پریدبرروی آخرین دستوربه این دلیل که به نظراوازهمه دستورات مجمع مهمتراست.وبه این ترتیب نیمی ازکل دستورات رااجرا نشده گذاشت.اما این اجراءنشدن نیمی ازدستورات مانع ازآن نشدبعداکه به اشتباه خویش پی بردتمام دستورات رااجراء شده معرفی کند.وبااین اصرارازهیئت رئیسه مجمع وفرمانداری بابلسرتاییدنیزگرفت.امادوسال پس ازآن که درپی شکایت دوم اینجانب به اداره سیاسی وزارت کشورآشکارگردیدنیمی ازدستورات مجمع عمومی سال ۸۸اجراء نشده است،خودنیزبه این امراعتراف کرد.به این ترتیب یکی ازواجبات درست کارکردن یک کانون مکرردرمکررخواندن اساسنامه وبادقت خواندن آن است.حتابوسیله اعضای ساده آن.

  راه رفتن درتاریکی

                        کارشناسانی که درپشت پرده شبکه هانشسته اند،بایدبه کاربران معرفی شوندتادست کم یک شناخت ولوکم ازآنها داشته باشند.وکاربران بدانندباچه کسانی دارندکارمی کنند.هرکارشناس شبکه بایدشناخته شده باشد.تاکنون کاربران توانسته اندتنهادرتاریکی راه بروند .

   نظارت نابسنده

        پس ازانتخاات گذشته آمریکا مجلس های نمایندگان وسنادرموردتقلبات ادعایی رسیدگی کردند ومجلس نمایندگان به زیان آقای ترامپ رای دادوخواستاربرکناری او شد.اما مجلس سنابه جهت آنکه طرفداران حزب جمهوری خواه درآن اکثریت داشتند،سبب شدتااکثریت رای هابه سودآقای ترامپ داده شودوتقلب وی هم ندیده گرفته شود.بدین ترتیب حق وناحقی بدین بزرگی انجام گرفت وکسی که ریاست جمهوری حق اونبودرئیس جمهورماند.ودراین مسیرحق یک نامزدریاست جمهوری ویک حزب پایمال شد.این کاردرجلوی چشم مردم دنیاانجام گرفت.    

        تهدید به جرزدن   می گویند:ترامپ گفته است اگرمن درانتخابات بعدی آمریکارای نیاورم تقصیرمخالفان من است وحق دارم ازتمام امکاناتی که دراختیاردارم ومی دانم همه نیروهاطرفدارمن هستنداستفاده کنم.کاش ایشان قانون اساسی کشورآمریکارامیخواندتافکرنکندآنجاایران نیست هرکاری که دلش  بخواهدبتواندبکند. تازه آقای ترامپ هرروزیک جورحرف می زند.

قدردانی ازیک هم میهن گذشته حق ناشناس وفراری

          درتهران دارندتصمیم می گیرندبرای تقدیرازمریم میرزاخانی ریاضی دان جوان که براثربیماری درگذشت یک خیابان رابه نام اوبکنندیانه.این خانم باوجودی که درمدارس ایران تحصیل کرد.دردانشگاه صنعتی شریف ادامه دادوپس ازگرفتن دومدال طلای جهانی به دانشگاه استانفوردرفت وبایک مردتیزهوش ازکشوری دیگرازدواج کرد.گاهی به ایران می آمدوسخنرانی میکرد.دراواخر زندگیش تابعیت کشورآمریکاراپذیرفت.اماهیچکاه دینی راکه به کشورایران داشت بجای نیاورد.مسئولین ایرانی گاهی اورابه ایران برای سخنرانی می آوردندتاازشهرت وی استفاده کنند.رفتاردرست بااین گونه افرادحق ناشناس این است که نسبت به آنهابی اعتنایی کنندتاجواب رفتارناجوانمردانه آنهاباکشورشان باشد.وتاملت کهنسال ومتمدن ایران دربرابرشان کوچک نشودوسزای حق ناشناسی خودرانیزبه میهن خودگرفته باشند.

           حالاچرانامگذاری یک خیابان رابرای یک ایرانی دیگرکه تاآخرزندگیش درایران زیست وبه این کشورخدمت کردانجام نمی دهند،بایدازمجریان کارهاپرسید.به نام کسی می کنندکه بستگیهای خودراباکهن بوم ایران یک به یک قطع کردودرآخرین فرصت نیزتابعیت یک کشورپرزرق برق ومرفه یعنی آمریکاراپذیرفت.واین درست عکس کارکردجوانانی بودکه به کشورزادگاه خود،کشوری که مشکلات زیادی داشت ونیازبه کمک فرزندان خویش برای بیرون آمدن ازباتلاقی که درآن افتاده بودنیز،داشت. عده ای پس از بازگشت به میهن خودحتاجان خویش راهم ازدست دادند،تعدادی نیزمانندمیرزاخانی فرارکردندتادریک کشورثروتمندوپراعتبارکه به منطق خودشان می خواستندزندگی کنندرفتند.ولی پادا ش این افرادنمک نشناس وخدمت نکرده،قدردانی بانامگذاری یک خیابان درپایتخت کشورمان نیست.کسی که خدمتی به ایران نکرده است وتابعیت یک کشوربیگانه راپذیرفت دیگرقدردانی ازاوبرای  چه؟

ادعای قیمومیت

                    مدیریک شبکه فارسی زبان ازطرف مردم ایران به خودنمایندگی دادتابگویدمردم ایران یک غلطی کرده اند(منظورش انقلاب بود)مگروی قیم مردم ایران هست که بخاطرشرکت درانقلاب به آنان آنهم به نمایندگی ازخودش توهین  کند.دوستی داشتم که شاعرنوپردازبودوازگفته یک مسئول یک مجله روشنفکری در دوره شاه می گفت ماکه بااینها(خانمهای نوپرداز)مصاحبه میکنیم یک لبی هم باآنهاترمیکنیم.

                   آنان چه نمایندگی ازطرف مردم ایران دارندکه برایشان بااستفاده ازجملات بی ادبانه خط مشی سیاسی تعیین کنندومردم نیزوظیفه داشته باشندازآنان اطاعت نمایند.

نداشتن هدفهای واقع بینانه وروشن

            دختران ماقدردانشگاه آزادرانمی دانند.اگرمی دانستندهرروزدستکم  یگ خواستگاربرایشان می آمد.می توانستندازیکی خانه بخواهند،ازیکی خودروبخواهند،وازشوهرشان نیزانتظارشستن لباس وظرفهاراداشته باشند.و ازبجه هانیزنگهداری کنند.

           درضمن اگرخستگی زیادبه آنهادست دادازشوهرشان بخواهندتادولاشوندوزن حوان بتواندبراحتی بپردوبرپشت شوهرسوارشود.