درباره حسين آريازند

در« زیستنامه»نوشته ام.

زور آزمایی

                   رئیس هیئت مدیره شرکت تعاونی مصرف کارکنان دانشگاه مازندران آقای سهراب مدانلوازپرداخت سودسهام سالانه سهامداران شرکت خودداری می کند.باوجودی که سهامداران طی نامه ای باامضای صدنفربااستنادبه اساسنامه درخواست آن راکرده اند.ولی وی بااین دلیل که بر اثر تورم قیمت هابالارفته وپول کافی نداریم پرداخت نمی کند.چندسال است که این روندتوسط وی دنبال شده وبهانه وی نیزتورم است.وحال آنکه طبق اساسنامه هرسال باید سودآن سال پرداخت شودودرصورت وجودنیازبه بودجه بیشتر،درمجمع می شودسقف تازه ای رابرای سال جدیدتصویب کردتارفع نیازشود.اداره تعاون نیزاین خواسته راتاییدکرده است. اما رئیس شرکت که خودروزی بارای همین اعضاءروی کارآمده است،زیربارنمی رودودربرابراعضای شرکت تعاونی قدرت نمایی میکند.

      بدین ترتیب تاصدسال دیگرنیزوبااین منطق سودسهام پرداخت نخواهدشدوبه متراکم کردن پول درزیردست خویش ادامه خواهدداد.وجودکرونانیزکاردریافت سودرامشکلترکرده است.زیراتشکیل جلسه غیرممکن است.درحالیکه این مسئله دراساسنامه تاکیدشده که بایدسودسهام سالیانه پرداخت گرددوارتباط بابالارفتن نرخ کالاهاندارد.بالارفتن نرخ اجناس موردنیازبرای عرضه در فروشگاه،جداگانه بررسی ودرسقف سهام هرسال منظورخواهدشد.بالارفتن نرخ خریدوفروش کالادرکارجداگانه ای تعیین می شودوسهم هرفردعضوتعیین ودریافت می شود.

         آشکارنیست این شخص بعنوان رئیس هیئت مدیره وظیفه داردمنافع شاغلین وبانشستگان عضوتعاونی راحفظ کندویابه اجرای خواستهای خودوتحمیل به اعضای تعاونی بپردازد.

اندیشه های بدبینانه وصادق هدایتی

           کسانی که سالهادرخارج ازکشورزندگی کرده ویادرکشورهای غربی زندگی می کنند،تلاش می کنندافکارواندیشه های پایین وبی ارزش ویاصادق هدایتی خودرابه عنوان شاهکاربه مردم درون کشورمعرفی کنند.اطلاعات خویش رابیش تروشعورخودرابالاترازمردم داخل کشورمعرفی می کنند.
            ازاین جهت گمان می کنندازنظرسطح فکرودانستنیهاازمخاطب خودبالاترندودرست ترازآنان فکرمی کنند .
           ازآن روغیرمنتظره نخواهدبودبگویندبزورچندکلمه عربی دونفررابرای هم عقد می نمایند.این جمله ظاهرامنطقی امادرواقع غلط رابرای ردیک حکم شرعی وخدایی بکارمی برندتاباوجدان راحت بایگدیگرنزدیکی نمایند.چنانکه صادق هدایت بکاربرد.ونیزانبوه اندیشه های بدبینانه وچرک آلودخویش را که محصول جامعه یک قرن پیش ایران بودبه دیگران انتقال داد.

هدف وسیله راتوجیه می کند

        آقای مایک پمپئو وزیرخارجه آمریکادرسخنرانی خوددرشورای امنیت سازمان ملل متحدامروز

درجلسه رسیدگی به اختلافات باایران گفت قردادبرجام بوسیله دولت پیشین باایران بسته شده بود.

        این یکی ازدلایل اوبرای بیرون آمدن ازبرجام بود.حال اگرقرارباشدبااین دلیل کشوری قراردادباکشورهای

دیگررالغوکندکه این قراردادبوسیله دولت پیشین کشورماباایران بسته شده بودنه توسط دولت فعلی،

هنگام بستن هیچ قراردادی اطمینان وجودنخواهدداشت که آن قراردادادامه خواهد داشت.بویزه که آن

 کشورخودآمریکابوده است.

لزوم خواندن دقیق اساسنامه یک شرکت

           من درهیئت مدیره انواع نهادهای صنفی ودانشگاهی فعال بوده ام .یکی ازویژگیهای این نهادهااین است که اعضای هیئت مدیره ازاساسنامه شرکت خودکه عضو آن بوده اند،اطلاعات بسنده ندارند.زیرااساسنامه رانخوانده اندودرنتیجه می توانندازروی معیارهای ازپیش تعیین شده خودبررسی واظهارنظرکنند.معمولااظهارنظرهای آنهاتفسیرورای خودشخص می باشد.درسال ۸۸که رئیس هیئت مدیره کانون بارنشستگان دانشگاه مازندران بودم،یک فرد فرصت طلب بازنشسته باتوافق ازپیش وخارج ازمجمع رارئیس کردندوچون اینکاربدون رای گیری انجام شدبودودراداره یک مجمع عمومی تاآنزمان  تجربه نداشت وازمحتویات اساسنامه نیزبی اطلاع بود،به دستورات مجمع که رسیدفکرکردبهرترتیب که شدمی توان دستورات رااجراء نمودنتیجه آن شددروسط کاراجرای دستورات مجمع پریدبرروی آخرین دستوربه این دلیل که به نظراوازهمه دستورات مجمع مهمتراست.وبه این ترتیب نیمی ازکل دستورات رااجرا نشده گذاشت.اما این اجراءنشدن نیمی ازدستورات مانع ازآن نشدبعداکه به اشتباه خویش پی بردتمام دستورات رااجراء شده معرفی کند.وبااین اصرارازهیئت رئیسه مجمع وفرمانداری بابلسرتاییدنیزگرفت.امادوسال پس ازآن که درپی شکایت دوم اینجانب به اداره سیاسی وزارت کشورآشکارگردیدنیمی ازدستورات مجمع عمومی سال ۸۸اجراء نشده است،خودنیزبه این امراعتراف کرد.به این ترتیب یکی ازواجبات درست کارکردن یک کانون مکرردرمکررخواندن اساسنامه وبادقت خواندن آن است.حتابوسیله اعضای ساده آن.

  راه رفتن درتاریکی

                        کارشناسانی که درپشت پرده شبکه هانشسته اند،بایدبه کاربران معرفی شوندتادست کم یک شناخت ولوکم ازآنها داشته باشند.وکاربران بدانندباچه کسانی دارندکارمی کنند.هرکارشناس شبکه بایدشناخته شده باشد.تاکنون کاربران توانسته اندتنهادرتاریکی راه بروند .

   نظارت نابسنده

        پس ازانتخاات گذشته آمریکا مجلس های نمایندگان وسنادرموردتقلبات ادعایی رسیدگی کردند ومجلس نمایندگان به زیان آقای ترامپ رای دادوخواستاربرکناری او شد.اما مجلس سنابه جهت آنکه طرفداران حزب جمهوری خواه درآن اکثریت داشتند،سبب شدتااکثریت رای هابه سودآقای ترامپ داده شودوتقلب وی هم ندیده گرفته شود.بدین ترتیب حق وناحقی بدین بزرگی انجام گرفت وکسی که ریاست جمهوری حق اونبودرئیس جمهورماند.ودراین مسیرحق یک نامزدریاست جمهوری ویک حزب پایمال شد.این کاردرجلوی چشم مردم دنیاانجام گرفت.    

        تهدید به جرزدن   می گویند:ترامپ گفته است اگرمن درانتخابات بعدی آمریکارای نیاورم تقصیرمخالفان من است وحق دارم ازتمام امکاناتی که دراختیاردارم ومی دانم همه نیروهاطرفدارمن هستنداستفاده کنم.کاش ایشان قانون اساسی کشورآمریکارامیخواندتافکرنکندآنجاایران نیست هرکاری که دلش  بخواهدبتواندبکند. تازه آقای ترامپ هرروزیک جورحرف می زند.

قدردانی ازیک هم میهن گذشته حق ناشناس وفراری

          درتهران دارندتصمیم می گیرندبرای تقدیرازمریم میرزاخانی ریاضی دان جوان که براثربیماری درگذشت یک خیابان رابه نام اوبکنندیانه.این خانم باوجودی که درمدارس ایران تحصیل کرد.دردانشگاه صنعتی شریف ادامه دادوپس ازگرفتن دومدال طلای جهانی به دانشگاه استانفوردرفت وبایک مردتیزهوش ازکشوری دیگرازدواج کرد.گاهی به ایران می آمدوسخنرانی میکرد.دراواخر زندگیش تابعیت کشورآمریکاراپذیرفت.اماهیچکاه دینی راکه به کشورایران داشت بجای نیاورد.مسئولین ایرانی گاهی اورابه ایران برای سخنرانی می آوردندتاازشهرت وی استفاده کنند.رفتاردرست بااین گونه افرادحق ناشناس این است که نسبت به آنهابی اعتنایی کنندتاجواب رفتارناجوانمردانه آنهاباکشورشان باشد.وتاملت کهنسال ومتمدن ایران دربرابرشان کوچک نشودوسزای حق ناشناسی خودرانیزبه میهن خودگرفته باشند.

           حالاچرانامگذاری یک خیابان رابرای یک ایرانی دیگرکه تاآخرزندگیش درایران زیست وبه این کشورخدمت کردانجام نمی دهند،بایدازمجریان کارهاپرسید.به نام کسی می کنندکه بستگیهای خودراباکهن بوم ایران یک به یک قطع کردودرآخرین فرصت نیزتابعیت یک کشورپرزرق برق ومرفه یعنی آمریکاراپذیرفت.واین درست عکس کارکردجوانانی بودکه به کشورزادگاه خود،کشوری که مشکلات زیادی داشت ونیازبه کمک فرزندان خویش برای بیرون آمدن ازباتلاقی که درآن افتاده بودنیز،داشت. عده ای پس از بازگشت به میهن خودحتاجان خویش راهم ازدست دادند،تعدادی نیزمانندمیرزاخانی فرارکردندتادریک کشورثروتمندوپراعتبارکه به منطق خودشان می خواستندزندگی کنندرفتند.ولی پادا ش این افرادنمک نشناس وخدمت نکرده،قدردانی بانامگذاری یک خیابان درپایتخت کشورمان نیست.کسی که خدمتی به ایران نکرده است وتابعیت یک کشوربیگانه راپذیرفت دیگرقدردانی ازاوبرای  چه؟